جدول جو
جدول جو

معنی گستر - جستجوی لغت در جدول جو

گستر
گستردن، پسوند متصل به واژه به معنای گسترنده مثلاً دادگستر، سایه گستر
تصویری از گستر
تصویر گستر
فرهنگ فارسی عمید
گستر
پهن کننده، افرازنده، سایه
تصویری از گستر
تصویر گستر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گستره
تصویر گستره
قلمرو، حیطه، وسعت، محدوده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
اشاعه، شیوع، بسط، وسعت، توسعه، ترویج
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
گستردگی، پهن شدگی، فرش و هر چیز گستردنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
هر چیز را که توان پهن کرد از دام و بساط و فرش و امثال آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
((گُ تَ رِ))
گستردگی، پهن شدگی، فرش، هر چیز گستردنی، رواج، توسعه، بسط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گسترش
تصویر گسترش
Extension, Dilation, Enlargement, Extrapolation, Extension
دیکشنری فارسی به انگلیسی
dilatação, ampliação, extensão, extrapolação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
Dilatation, Erweiterung, Extrapolation
دیکشنری فارسی به آلمانی
rozszerzenie, powiększenie, ekstrapolacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
расширение , увеличение , экстраполяция
دیکشنری فارسی به روسی
розширення , екстраполяція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
dilatación, ampliación, extensión, extrapolación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
dilatation, agrandissement, extension, extrapolation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
dilatazione, ampliamento, estensione, estrapolazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
uitzetting, uitbreiding, extrapolatie
دیکشنری فارسی به هلندی
विस्तार , अनुमान
دیکشنری فارسی به هندی
pengembangan, perluasan, ekstensi, ekstrapolasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
팽창 , 확장 , 확장 , 외삽
دیکشنری فارسی به کره ای
התפשטות , הרחבה , חיזוי
دیکشنری فارسی به عبری
扩张 , 扩展 , 外推
دیکشنری فارسی به چینی
拡張 , 拡大 , 外挿
دیکشنری فارسی به ژاپنی
genişleme, genişletme, genelleme
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
การขยาย , ขยาย , ขยาย , การขยาย , การประมาณ
دیکشنری فارسی به تایلندی
প্রসারণ , সম্প্রসারণ , সম্প্রসারণ , সম্প্রসারণ , এক্সট্রাপোলেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
پھیلاؤ , وسعت , توسیع , توسیع , تخمینہ
دیکشنری فارسی به اردو
توسّعٌ , توسعةٌ , تمديدٌ , توسيعٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از نستر
تصویر نستر
(دخترانه)
نام راهبی همزمان با انوشیروان پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از استر
تصویر استر
قاطر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بستر
تصویر بستر
رختخواب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دستر
تصویر دستر
داس کوچک دندانه دار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از استر
تصویر استر
(دخترانه)
ستاره، همسر یهودی خشایارشا پادشاه هخامنشی و برادرزاده مردخای
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آستر
تصویر آستر
لای زیرین جامه، لائی
فرهنگ لغت هوشیار