- گریلی
- گوشه ای در دستگاه شور
معنی گریلی - جستجوی لغت در جدول جو
- گریلی
- قطعه ایست ضربی در دستگاه شور که در پرده شهناز نواخته میشود و دو ضرب یا چهار ضرب است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
قطعه ایست ضربی در دستگاه شور که در پرده شهناز نواخته میشود و دو ضرب یا چهار ضرب است
((تِ رِ))
فرهنگ فارسی معین
کامیونی با کفه بارگیر طویل و مجزا که به پشت آن بسته می شود جهت حمل بارهای حجیم و سنگین، وسیله باربری چرخ داری که آن را به پشت ماشین یا تراکتور می بندند و می کشند
از مردم گیلان، گیلانی
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،برای مثال چو شب گیل شد در گلیم سیاه / ورا زرد گیلی سپر گشت ماه (اسدی - ۲۰۸)
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی،
پشته، تل
Lumpiness
irregularidade
Unebenheit
nierówność
неровность
нерівність
irregularidad
irrégularité
irregolarità
ongelijkheid
असमानता
ketidakrataan
울퉁불퉁함
חִסְרוֹן
engebelilik
kutokuwa na umbo la sawa
ความขรุขระ
অগোছালোতা
بے قاعدگی
تجمّعٌ