گیلانی، از مردم سرزمین گیلان، منسوب به گیلان، (از برهان قاطع)، از گیلان: همه مرزبانان زرین کمر بلوچی و گیلی به زرین سپر، فردوسی، چو شب گیل شد در گلیم سیاه ورا زرد گیلی سپر گشت ماه، اسدی (گرشاسب نامه ص 223)، به پیغمبر عرب یکسر مشرف گشت بر مردم ز ترک و روم و روس و هند و سند و گیلی و دیلم، ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 38)، چو زنبور گیلی کشیدند نیش به زنبوره زنبور کردند ریش، نظامی، ، طایفه ای باشد از گلیم پوشان، (برهان قاطع)، همان گیلی منسوب به گیلان است چه گلیم های گیلان در قدیم معروف بوده است، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، نام طایفه ای هم هست از ترکان، (برهان قاطع)، نام قومی از مغولان و گویند نام امیری از امرای مغول است، (غیاث اللغات)، نوعی از اسبهای خوب و منسوب به گیلان چه در آنجا اسبهای نیکو باشد، (از غیاث اللغات) (ازحاشیۀ خسرو و شیرین چ وحید ص 159) : پس آنگه پای بر گیلی بیفشرد ز راه گیلکان لشکر به در برد، نظامی، چو رهوار گیلیم از این پل گذشت به گیلان ندارم سر بازگشت، نظامی، ، سپر و زوبین باشد، (انجمن آرا)، - سپر گیلی، یا گیلی سپر، ساخته در گیلان یا متداول در آنجا: سیاوش سپر خواست گیلی چهار دو جوشن دگر ز آهن آبدار، فردوسی، بفرمود تا روزبانان در برفتند با تیغ و گیلی سپر، فردوسی، سپرهای گیلی به پیش اندرون همی از جگرشان بجوشید خون، فردوسی، همه برگشان پهن و زنگارگون ز گیلی سپرها به پهنا فزون، اسدی، ازو هر بشیزه چو گیلی سپر نه آهن نه آتش بر او کارگر، اسدی، ، در زبان دری به معنی پشته و تل نیز آمده است، (انجمن آرا ذیل کلمه گیلو)
دهی است از دهستان مشک آباد بخش فرمهین شهرستان اراک، واقع در 66هزارگزی جنوب خاوری فرمهین و 30هزارگزی خاور اراک و کنار راه اراک به خمین، محلی کوهستانی و هوای آن سردسیر، و سکنۀ آن 615 تن است، آب آن از قنات کوچکی تأمین میشود، محصول عمده آن غلات، بنشن، انگور و سایر میوجات است، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آن قالیچه بافی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)