جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با گریلی

گریلی

گریلی
قطعه ایست ضربی در دستگاه شور که در پرده شهناز نواخته میشود و دو ضرب یا چهار ضرب است
فرهنگ لغت هوشیار

گرایلی

گرایلی
قطعه ایست ضربی در دستگاه شور که در پرده شهناز نواخته میشود و دو ضرب یا چهار ضرب است
فرهنگ لغت هوشیار

تریلی

تریلی
کامیونی با کفه بارگیر طویل و مجزا که به پشت آن بسته می شود جهت حمل بارهای حجیم و سنگین، وسیله باربری چرخ داری که آن را به پشت ماشین یا تراکتور می بندند و می کشند
فرهنگ فارسی معین

اریلی

اریلی
یکی از شهرهای اسپانیا، بین سبته و بحر المحیط. (حلل السندسیه ج 1 ص 54)
لغت نامه دهخدا

شریلی

شریلی
دهی از دهستان چالدران بخش سیه چشمۀ شهرستان ماکو. محصول آنجا غلات. آب آن از چشمه تأمین می شود. صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

گریزی

گریزی
دهی است از دهستان شهرنوبالا ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد، واقع در 48هزارگزی شمال باختری طیبات. هوای آن معتدل و دارای 247 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و تریاک و بنشن و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

گیلی

گیلی
از مردم گیلان، گیلانی
نوعی اسب خوب منسوب به گیلان
تهیه شده از گیل، نمدی، برای مِثال چو شب گیل شد در گلیم سیاه / وُرا زرد گیلی سپر گشت ماه (اسدی - ۲۰۸)
گیلی
فرهنگ فارسی عمید