جدول جو
جدول جو

معنی گریشکون - جستجوی لغت در جدول جو

گریشکون
ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان، واقع در 55000گزی خاور رفسنجان و 5000گزی شمال رفسنجان به کرمان. دارای 27 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گریون
تصویر گریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، بریون، گر، گوارون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردشکن
تصویر گردشکن
استخوانی که کاملاً شکسته و از جای اصلی خود جدا شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
(گِ فُ)
گریپون. پسر نامشروع شارل مارتل 726- 753م.). شهرتش بواسطۀ مبارزاتی است که بمخالفت پپن ل برف و پسرانش کرده است
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
شکستگی استخوان که بالتمام از یکدیگر جدا شود نه به درازا و وریب
لغت نامه دهخدا
(گِ)
این شهر در آلمان گربوندن خوانده میشود. ناحیه ای است از سویس، کرسی آن کوار است. دارای 173100 تن جمعیت است
لغت نامه دهخدا
(گِ)
فرا... در بلژیک بدنیا آمد و در قبرس درگذشت. کشیش و اسقفی بود که او را بشرق فرستادند. او راست ’مدائح مریم’ و ’وصف الاراضی المقدسه’ (1410- 1475م.)
لغت نامه دهخدا
(گِ فُ)
حیوان افسانه ای است که ترکیبی از جسد شیر، سر و بال عقاب، گوش اسب و تاجی شبیه به آلت سباحۀ ماهی است
لغت نامه دهخدا
(دَ رِ)
ده کوچکی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان واقع در 42 هزارگزی شمال خاوری زرند و 7 هزارگزی جنوب راه مالرو زرند راور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سِ رِشْکْ وَ)
بمعنی سرشکوان است. رجوع به سرشکوان شود
لغت نامه دهخدا
ثمر درختی است شبیه به امرودو منبت آن اسکندریه، و در مصر آنرا تناول می نمایند و در سایر بلاد بعیده سم است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(گَ ری وَ)
علتی است که آن را به هندی داد و به عربی قوبا گویند. (برهان) (آنندراج). بریون. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طرخشکون
تصویر طرخشکون
طرخشقون گل قاصد
فرهنگ لغت هوشیار
جانوری افسانه یی که ترکیبی است از تن شیر سروبال عقاب گوش اسب و دارای تاجی است شبیه بالت شنای ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرشکون
تصویر سرشکون
پرده ای که در شب زفاف پیش عروس آویزند کله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریون
تصویر گریون
مرضی است که آنرا قوبا نامند
فرهنگ لغت هوشیار
پریشان
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی