جدول جو
جدول جو

معنی گریون

گریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، بریون، گر، گوارون
تصویری از گریون
تصویر گریون
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گریون

گریون

گریون
علتی است که آن را به هندی داد و به عربی قوبا گویند. (برهان) (آنندراج). بریون. (رشیدی)
لغت نامه دهخدا

گریوه

گریوه
تل، پشته، تپه، گردونۀ کوه، برای مِثال خری بر گریوه ز سرما بمرد / که از کاهلی جامه با خود نبرد (نظامی۵ - ۸۱۸)
گریوه
فرهنگ فارسی عمید

بریون

بریون
هر نوع بیماری پوستی همراه با بثورات، قوبا، گریون، گوارون
بریون
فرهنگ فارسی عمید