جدول جو
جدول جو

معنی گریزپا - جستجوی لغت در جدول جو

گریزپا
فراری، گریزان، کسی که زود از برابر کسی یا چیزی بگریزد
تصویری از گریزپا
تصویر گریزپا
فرهنگ فارسی عمید
گریزپا
(گُ)
گریزپای. غلام و کنیز که هر بار گریزد. (غیاث) ، متوحش و رمنده. (آنندراج). آنکه عادت به گریختن دارد. گریزپای:
بروید ای حریفان بکشید یار ما را
بمن آورید آخر صنم گریزپا را.
(کلیات شمس چ فروزانفر ج 1 ص 105).
به چاک سینه نه مرهم پی دوا بندم
ره فرار به صبر گریزپا بندم.
ابوطالب کلیم.
گرچه خود را به آب خواهد داد
گو سرشک گریزپا بگریز.
ظهوری (از آنندراج).
، مجازاً بر چیز بی ثبات و ناپایدار اطلاق کنند. (آنندراج) :
می بر کف من نه که دلم پرتاب است
وین عمر گریزپای چون سیماب است.
سیدحسن غزنوی.
گریزپاست نشاط جهان در این گلشن
ز دست خود نگذاری تذرو مینا را.
سلیم (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
گریزپا
فراری، بی دوام
تصویری از گریزپا
تصویر گریزپا
فرهنگ فارسی معین
گریزپا
فراری، متواری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گریزان
تصویر گریزان
فرار کرده، در حال فرار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریزجا
تصویر گریزجا
جای گریختن، گریختن گاه، گریزگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریزا
تصویر گریزا
گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرگ پا
تصویر گرگ پا
گیاهی با شاخه های کوتاه و برگ های ریز به هم فشرده، پای گرگ، پنجه گرگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گریزگاه
تصویر گریزگاه
جای گریختن، محل مناسب برای گریختن، در علوم ادبی جایی از نطق یا نوشته یا قصیده که می توان در آنجا به مناسبتی از موضوع سخن به موضوع دیگر گریز زد
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
گریزپا:
درس ادیب اگر بود زمزمۀ محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را.
نظیری نیشابوری.
رجوع به گریزپا شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
آنکه عادت به گریز دارد. آنکه همیشه گریزد. گریزنده
لغت نامه دهخدا
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از گروه گرگ پایان از دسته نهانزادان آوندی که برروی ساقه آن برگهای کوچک بهم فشرده بسیار روییده میشود و از این جهت ظاهرا بخزه ها شبیه میگردند. تقسیمات ساقه و ریشه آن همیشه دوتایی است. زایش این گیاه بوسیله هاگ است. هاگدانهای آن در بغل برگها قرار دارد و محتوی هاگ زرد رنگ فراوانند که بصورت غباری بسیار نرم و مورد استفاده دارو سازان میباشد و آنرا گرد لیکوپود نامند کبریت نباتی مسکیه پای گرگ پنجه گرگ پنجه گرگی: خجسته را بجز از خرد پاندارد گوش بنفشه را بجز از گرگ پاندارد پاس. (منوچهری) یا گرگ پایان. (جمع گرگ پا) گروهی از گیاهان نهانزاد آوندی که دارای برگهای کوچک ساده و متعددند و بدو راسته ایزسپره و هترسپره تقسیم میشوند. نمونه راسته اول گیاه پنجه گرگ است و نمونه راسته دوم سلاژینلا میباشد پنجه گرگیان پای گرگیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریزگاه
تصویر گریزگاه
جای گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریزا
تصویر گریزا
آنکه عادت بگریز دارد گریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
گریزنده، در حال فرار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گریزای
تصویر گریزای
آکاروس
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گریزگاه
تصویر گریزگاه
مفر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گریزآب
تصویر گریزآب
آلدهید
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
Elusive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
fuyant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
ontwijkend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
难以捉摸的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
חמקמק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
도망치는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
menghindar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
छलांग
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
ускользающий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
elusivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
esquivo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
уникаючий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
nieuchwytny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
entglisch
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
elusivo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گریزان
تصویر گریزان
逃げる
دیکشنری فارسی به ژاپنی