معنی گریزا
گریزا
گریختن، فرار کردن، در رفتن، گرختن، گریزیدن
تصویر گریزا
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با گریزا
گریزا
گریزا
آنکه عادت بگریز دارد گریزنده
فرهنگ لغت هوشیار
گریزا
گریزا
آنکه عادت به گریز دارد. آنکه همیشه گریزد. گریزنده
لغت نامه دهخدا
گریزای
گریزای
آکاروس
فرهنگ واژه فارسی سره
گریزان
گریزان
فرار کرده، در حال فرار
فرهنگ فارسی عمید
گریزجا
گریزجا
جای گریختن، گریختن گاه، گریزگاه
فرهنگ فارسی عمید
گریزپا
گریزپا
فراری، گریزان، کسی که زود از برابر کسی یا چیزی بگریزد
فرهنگ فارسی عمید
گریزان
گریزان
گریختن
فرهنگ لغت هوشیار
گریزه
گریزه
قاچاق: از ایران چای... را بی گمرک گریزه می آورند
فرهنگ لغت هوشیار
گریزش
گریزش
گریز گریخت فرار: کزین لشکر امروز جنگی منم بگاه گریزش درنگی منم
فرهنگ لغت هوشیار