معرب آن جریب است و آن مقدار مسافتی است که با دو گاو بتوان زراعت کرد. فدان. (المنجد) : درم را به شصت پشیز کردند و گریب ها به شست عشیر. (التفهیم چ همایی ص 34). رجوع به شعوری ج 2 ورق 292 و ورق 308 شود
معرب آن جریب است و آن مقدار مسافتی است که با دو گاو بتوان زراعت کرد. فَدان. (المنجد) : درم را به شصت پشیز کردند و گریب ها به شست عشیر. (التفهیم چ همایی ص 34). رجوع به شعوری ج 2 ورق 292 و ورق 308 شود
عددی که نشان دهندۀ مقدار خاصیت یا مشخصه ای است، در ریاضیات عاملی عددی که قبل از یک کمیت مجهول در یک جملۀ جبری قرار می گیرد مثلاً در عبارت y١4 + ٢x٣y٧ + ٢x4، ضریب ٢x، 4 است، ضریب ٢x٣y، ٧ است و ضریب y، ١4 است
عددی که نشان دهندۀ مقدار خاصیت یا مشخصه ای است، در ریاضیات عاملی عددی که قبل از یک کمیت مجهول در یک جملۀ جبری قرار می گیرد مثلاً در عبارت y١4 + ٢x٣y٧ + ٢x4، ضریب ٢x، 4 است، ضریب ٢x٣y، ٧ است و ضریب y، ١4 است
دورافتاده از وطن، ویژگی مکانی که محل زندگی شخص نیست و برای او نا آشناست، کنایه از موجب شگفتی، عجیب، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن «فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن»، جدید، کنایه از خوب غریب آمدن: شگفت انگیز و عجیب به نظر رسیدن
دورافتاده از وطن، ویژگی مکانی که محل زندگی شخص نیست و برای او نا آشناست، کنایه از موجب شگفتی، عجیب، در علوم ادبی در علم عروض از بحور شعر بر وزن «فاعلاتن فاعلاتن مستفعلن»، جدید، کنایه از خوب غریب آمدن: شگفت انگیز و عجیب به نظر رسیدن
فرار، دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، دور شدن از دسترس و نظارت کسی برای مثال کس از داد یزدان نیابد گریغ / اگر خود بپرّد برآید به میغ (فردوسی - ۱/۲۰۶)
فَرار، دور شدن ناگهانی و با سرعت زیاد از موضع خطر، دور شدن از دسترس و نظارت کسی برای مِثال کس از داد یزدان نیابد گریغ / اگر خود بپرّد برآید به میغ (فردوسی - ۱/۲۰۶)
آنفلوانزا، بیماری ویروسی واگیردار حاد دستگاه تنفسی که با عوارضی مانند التهاب مخاط بینی، حلق، تب، سرفه، درد پهلو، سینه درد، سردرد، درد عضلانی و استخوان ها به خصوص دست، پا و کمر بروز می کند، مشمشه، انفلوانزا
آنفلُوانزا، بیماری ویروسی واگیردار حاد دستگاه تنفسی که با عوارضی مانندِ التهاب مخاط بینی، حلق، تب، سرفه، درد پهلو، سینه درد، سردرد، درد عضلانی و استخوان ها به خصوص دست، پا و کمر بروز می کند، مِشمِشه، اَنفلُوانزا
کج، خمیده، به صورت کج مثلاً کمد را اریب گذاشته بود بر (به) اریب: به صورت مایل و کج، برای مثال یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب / یک قدم چون پیل رفته بر اریب (مولوی - مجمع الفرس - اریب)
کج، خمیده، به صورت کج مثلاً کمد را اریب گذاشته بود بر (به) اریب: به صورت مایل و کج، برای مِثال یک قدم چون رخ ز بالا تا نشیب / یک قدم چون پیل رفته بر اریب (مولوی - مجمع الفرس - اریب)
نقب زیرزمین، چاه زندان: در خاک چه زر ماند و چه سنگ تراگور چه زیر گریجی و چه در خانه خضرا. (ناصر خسرو)، پاره ای که از چیزی بریده باشند مانند قاچ خربزه و هندوانه و تکه قماش
نقب زیرزمین، چاه زندان: در خاک چه زر ماند و چه سنگ تراگور چه زیر گریجی و چه در خانه خضرا. (ناصر خسرو)، پاره ای که از چیزی بریده باشند مانند قاچ خربزه و هندوانه و تکه قماش
زکام را گویند که بواسطه سرما و اختلاف هوا تولید می شود و نوع دیگر آن آنفلوانزا می باشد که بیماری سخت و واگیردار می باشد و میکروب آن از راه حلق و بینی داخل بدن می شود و عوارض آن عبارتند از سرفه شدید، سینه درد، خفقان قلب، قی و اسهال
زکام را گویند که بواسطه سرما و اختلاف هوا تولید می شود و نوع دیگر آن آنفلوانزا می باشد که بیماری سخت و واگیردار می باشد و میکروب آن از راه حلق و بینی داخل بدن می شود و عوارض آن عبارتند از سرفه شدید، سینه درد، خفقان قلب، قی و اسهال