جدول جو
جدول جو

معنی گرگین - جستجوی لغت در جدول جو

گرگین
(پسرانه)
منسوب به گرگ، پسر میلاد از پهلوانان زمان کیخسرو، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی
تصویری از گرگین
تصویر گرگین
فرهنگ نامهای ایرانی
گرگین
دلیر و گستاخ مانند گرگ
تصویری از گرگین
تصویر گرگین
فرهنگ فارسی عمید
گرگین
حیوانی که به بیماری جرب مبتلا باشد، گرگ
تصویری از گرگین
تصویر گرگین
فرهنگ فارسی عمید
گرگین
آنکه جرب دارد اجرب گرگن: بوجهل را از سگ گرگین کمتر دانیم
تصویری از گرگین
تصویر گرگین
فرهنگ لغت هوشیار
گرگین
((گَ))
کسی که بیماری گر دارد
تصویری از گرگین
تصویر گرگین
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرگینه
تصویر گرگینه
پوست گرگ، نوعی پوستین
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به گرگ، پوست گرگ، نوعی از پوستین: صید گاهش زخون دریا جوش گاه گرگینه گه پلنگی پوش. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگینه
تصویر گرگینه
((گُ نِ))
پوستین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
فضله چهارپایان از قبیل اسب، الاغ، استر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
فضلۀ چهارپایان از قبیل اسب و الاغ و استر
فرهنگ فارسی عمید
شاهی آبی: سپندان و گندنا و پیاز و سیر و سداب و گرگیر وسپند و ترب و باتنگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگنی
تصویر گرگنی
گرگن بودن جرب داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردگین
تصویر گردگین
گردآلوده اغبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرگین
تصویر سرگین
((س یا سَ))
فضله چارپایان، پهن، تاپاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرزین
تصویر گرزین
((گَ))
تیر پیکان دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرگی
تصویر گرگی
درندگی
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه به جرب مبتلی است گرگین: گر نخواهی رنج گراز گرگنان پرهیز کن جهل گراست ای پسر پرهیز کن زین زشت گر. (ناصر خسرو) غله ای که هنوز خوب نرسیده باشد و آنرا گاه در آتش بریان کنند و خورند دلمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگن
تصویر گرگن
((گُ گُ))
غله ای که هنوز خوب نرسیده باشد، و آن را گاه در آتش بریان کنند و خورند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرگینه دوزی
تصویر گرگینه دوزی
عمل و شغل گرگینه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگینه دوز
تصویر گرگینه دوز
آنکه پوستین دوزد پوستین دوز
فرهنگ لغت هوشیار
چرمی که از پوست گرگ تهیه کنند و بر طبل کشند: دهلهای گرگینه چرم از خروش در آورده مغز جهان را بجوش. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرگین شدن
تصویر گرگین شدن
مبتلا شدن حیوان به بیماری جرب
فرهنگ لغت هوشیار