برنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، برنگ، کرنج، ارز
بِرِنج، دانه ای سفید رنگ، از خانوادۀ غلات و سرشار از نشاسته که به صورت پخته خورده می شود، گیاه یک سالۀ این دانه با برگ های باریک که در نواحی مرطوب می روید، بِرِنگ، کُرَنج، اَرُز
گربه، پستانداری کوچک، گوشت خوار و بسیار چالاک، با پوزۀ کوتاه، سبیل های دراز، موهای نرم و چنگال های تیز که جانوران کوچک مانند موش، گنجشک و ماهی را شکار می کند و غالباً شب ها به شکار و دزدی می پردازد. چشم هایش در تاریکی می درخشد و مردمک آن در تاریکی گرد و در روشنایی روز شبیه خط عمودی باریکی می شود
گربه، پستانداری کوچک، گوشت خوار و بسیار چالاک، با پوزۀ کوتاه، سبیل های دراز، موهای نرم و چنگال های تیز که جانوران کوچک مانند موش، گنجشک و ماهی را شکار می کند و غالباً شب ها به شکار و دزدی می پردازد. چشم هایش در تاریکی می درخشد و مردمک آن در تاریکی گِرد و در روشنایی روز شبیه خط عمودی باریکی می شود
همان بازی طفلان که فرفره میگویند. (آنندراج). همان فرفره یعنی چوبکی که اطفال گردانند. (جهانگیری). چوبکی است پهن و مدور که پایین آن را تیز سازند و بلندی آن را آنقدر کنند که به دو انگشت گرفته توان گردانید. (برهان). رجوع به فرفر، فرفرک، فرفره و فرنگ شود
همان بازی طفلان که فرفره میگویند. (آنندراج). همان فرفره یعنی چوبکی که اطفال گردانند. (جهانگیری). چوبکی است پهن و مدور که پایین آن را تیز سازند و بلندی آن را آنقدر کنند که به دو انگشت گرفته توان گردانید. (برهان). رجوع به فرفر، فرفرک، فرفره و فرنگ شود
نام یکی از دهستانهای بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است که حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال به دهستان اشترجان و از جنوب به دهستان حومه بالا و پائین شهرضا از خاور به شاهکوه (که خط الرأس آن حد طبیعی این دهستان با دهستان کرارج بخش مرکزی اصفهان است). از باختر به رود خانه زاینده رود و کوه موسی و کوه جوجی. وضع طبیعی: دو رشته ارتفاع در این دهستان در جهت جنوب خاور به شمال باختر کشیده است. 1- رشتۀ ارتفاعات شاهکوه در قسمت خاوری این دهستان که بلندترین قلۀ آن 2340 هزار گز است و گردنۀ آب نیل در انتهای شمال باختری این کوه واقع شده و راه شوسۀ اصفهان به دهستان گرکن از این گردنه میگذرد. 2- کوههای منفرد: سنگان، جوچی در امتداد هم در قسمت باختری دهستان به موازات شاهکوه واقع و جلگۀ دهستان دروسط این دو رشته ارتفاع قرار گرفته است. بطور کلی هوای آن معتدل و سالم و آب قراء آن از رودخانه زاینده رود و چاهها تأمین میشود. محصول عمده آن عبارت از غلات حبوبات پنبه و جزئی تریاک و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی محلی کرباس و قالیبافی است. راه شوسۀ اصفهان به دهستان گرکن در جهت شمال و جنوب خاوری از کنار دامنۀ جنوبی شاهکوه میگذرد. این راه در آبادی دهسرخ به راه شوسۀ اصفهان به مبارکه که از تنگ لاشتر میگذرد ملحق میشود. در بیشتر آبادیهای این دهستان در تابستان اتومبیل میتوان برد. معدن سرب و قلع در آب نیل و معدن گچ در قراء بروزاد و جوچی و شهاب وجود دارد ولی از معدن سرب هنوز بهره برداری نشده است. این دهستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 17653 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
نام یکی از دهستانهای بخش فلاورجان شهرستان اصفهان است که حدود و مشخصات آن بشرح زیر است: از شمال به دهستان اشترجان و از جنوب به دهستان حومه بالا و پائین شهرضا از خاور به شاهکوه (که خط الرأس آن حد طبیعی این دهستان با دهستان کرارج بخش مرکزی اصفهان است). از باختر به رود خانه زاینده رود و کوه موسی و کوه جوجی. وضع طبیعی: دو رشته ارتفاع در این دهستان در جهت جنوب خاور به شمال باختر کشیده است. 1- رشتۀ ارتفاعات شاهکوه در قسمت خاوری این دهستان که بلندترین قلۀ آن 2340 هزار گز است و گردنۀ آب نیل در انتهای شمال باختری این کوه واقع شده و راه شوسۀ اصفهان به دهستان گرکن از این گردنه میگذرد. 2- کوههای منفرد: سنگان، جوچی در امتداد هم در قسمت باختری دهستان به موازات شاهکوه واقع و جلگۀ دهستان دروسط این دو رشته ارتفاع قرار گرفته است. بطور کلی هوای آن معتدل و سالم و آب قراء آن از رودخانه زاینده رود و چاهها تأمین میشود. محصول عمده آن عبارت از غلات حبوبات پنبه و جزئی تریاک و شغل عمده اهالی زراعت و گله داری صنایع دستی محلی کرباس و قالیبافی است. راه شوسۀ اصفهان به دهستان گرکن در جهت شمال و جنوب خاوری از کنار دامنۀ جنوبی شاهکوه میگذرد. این راه در آبادی دهسرخ به راه شوسۀ اصفهان به مبارکه که از تنگ لاشتر میگذرد ملحق میشود. در بیشتر آبادیهای این دهستان در تابستان اتومبیل میتوان برد. معدن سرب و قلع در آب نیل و معدن گچ در قراء بروزاد و جوچی و شهاب وجود دارد ولی از معدن سرب هنوز بهره برداری نشده است. این دهستان از 53 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 17653 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
شهرکی است در سه فرسخی سیستان و اهل آن همه از خوارجند. شهرکی است نزه و پرخیر و پاره ای آن را کرون گویند. (از معجم البلدان). قریه ای است از قرای سیستان که عرب آن را ارنج خواند و ابوعوف بن عبدالرحمن ازبزرگان خوارج از مردم این قریه بوده است. (از حاشیۀ تاریخ سیستان ص 180). رجوع به تاریخ یعقوبی شود
شهرکی است در سه فرسخی سیستان و اهل آن همه از خوارجند. شهرکی است نزه و پرخیر و پاره ای آن را کرون گویند. (از معجم البلدان). قریه ای است از قرای سیستان که عرب آن را ارنج خواند و ابوعوف بن عبدالرحمن ازبزرگان خوارج از مردم این قریه بوده است. (از حاشیۀ تاریخ سیستان ص 180). رجوع به تاریخ یعقوبی شود
نوعی از فکندنی. (منتهی الارب). طنفسه و گلیم و فرش. (از اقرب الموارد). نوعی از گلیم و فرش. (ناظم الاطباء). نوعی از جامۀ افکندنی یا گستردنی. (آنندراج). ج، درانک. (اقرب الموارد). و رجوع به درنکه شود
نوعی از فکندنی. (منتهی الارب). طنفسه و گلیم و فرش. (از اقرب الموارد). نوعی از گلیم و فرش. (ناظم الاطباء). نوعی از جامۀ افکندنی یا گستردنی. (آنندراج). ج، دَرانک. (اقرب الموارد). و رجوع به درنکه شود
دهی است از دهستان بالالاریجان شهرستان آمل، واقع در 8 هزارگزی شمال رینه. هوای آن سرد و دارای 225 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه سار و هراز تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. دو زیارتگاه دارد. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به گزنه شود
دهی است از دهستان بالالاریجان شهرستان آمل، واقع در 8 هزارگزی شمال رینه. هوای آن سرد و دارای 225 تن سکنه است. آب آنجا از چشمه سار و هراز تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات، حبوبات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. دو زیارتگاه دارد. (ازفرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به گزنه شود
دهی است از دهستان باهد کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. در 52هزارگزی جنوب خاوری دشتیاری کنار مرز پاکستان. جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چاه است. محصول آنجا ذرت، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان باهد کلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار. در 52هزارگزی جنوب خاوری دشتیاری کنار مرز پاکستان. جلگه و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چاه است. محصول آنجا ذرت، حبوبات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 7هزارگزی باختر سی سخت و هفت هزارگزی باختر راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز هوای آن سرد و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه پل کلو تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی آنان قالی، جوال و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ بویراحمد هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان بویراحمدی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، واقع در 7هزارگزی باختر سی سخت و هفت هزارگزی باختر راه اتومبیل رو سی سخت به شیراز هوای آن سرد و دارای 600 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه پل کلو تأمین میشود. محصول آن غلات، حبوبات و برنج، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی آنان قالی، جوال و جاجیم بافی و راه آن مالرو است. ساکنان از طایفۀ بویراحمد هستند. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
شهری است در ناحیۀ بست و ذکر آن در کتاب فتوح آمده و در کتاب نصر ترنک و ادی است بین سجستان و بست و به بست نزدیکتر است (از معجم البلدان) (از مرآت البلدان). تنوخ. (مرآت البلدان)
شهری است در ناحیۀ بست و ذکر آن در کتاب فتوح آمده و در کتاب نصر ترنک و ادی است بین سجستان و بست و به بست نزدیکتر است (از معجم البلدان) (از مرآت البلدان). تنوخ. (مرآت البلدان)
بیستمین ازخانان اوزبک خیوه از 1126 تا 1127. وی پس از ((یادگار)) بحکومت رسیده است. (طبقات سلاطین اسلام ص 250) ابن بیروشنک پدر ویرک پدر میشخوریار پدر منوچهر پادشاه پیشدادی است. (فارسنامۀ ابن البلخی چ کمبریج ص 12)
بیستمین ازخانان اوزبک خیوه از 1126 تا 1127. وی پس از ((یادگار)) بحکومت رسیده است. (طبقات سلاطین اسلام ص 250) ابن بیروشنک پدر ویرک پدر میشخوریار پدر منوچهر پادشاه پیشدادی است. (فارسنامۀ ابن البلخی چ کمبریج ص 12)
مصغر گرم، یکی از گونه های خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل بزرد میباشد شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولا نرمتر از خربزه ولی بی مزه تر از آنست، باقلای در آب جوشانیده
مصغر گرم، یکی از گونه های خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل بزرد میباشد شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولا نرمتر از خربزه ولی بی مزه تر از آنست، باقلای در آب جوشانیده
گرد (مدور) کوچک، خرگاه مدور کوچک که خاص شاه و امیر باشد: دو گردک داشتی خسرو مهیا برآموده بگوهر چون ثریا. (نظامی)، حجله عروس: آمد از حمام در گردک فسوس پیش او بنشست دختر چون عروس. (مثنوی) یا شب گردک. شب زفاف، نانی که درون آنرا پر از حلوای قند و مغز بادام و پسته و غیره کنند و پزند کلنبه کلیچه
گرد (مدور) کوچک، خرگاه مدور کوچک که خاص شاه و امیر باشد: دو گردک داشتی خسرو مهیا برآموده بگوهر چون ثریا. (نظامی)، حجله عروس: آمد از حمام در گردک فسوس پیش او بنشست دختر چون عروس. (مثنوی) یا شب گردک. شب زفاف، نانی که درون آنرا پر از حلوای قند و مغز بادام و پسته و غیره کنند و پزند کلنبه کلیچه
نوعی خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولاً نرم تر از خربزه ولی بی مزه تر از آن است، باقلای در آب جوشانیده
نوعی خربزه که پیش رس است و دارای پوست زرد و سفید مایل به زرد می باشد. شکلش شلغمی و یا متمایل به کروی است. معمولاً نرم تر از خربزه ولی بی مزه تر از آن است، باقلای در آب جوشانیده