- گرمسیری
- منسوب به گرمسیر: اگر چه جای باشد گرمسیری نشاید کرد با سرما دلیری. (نظامی)
معنی گرمسیری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منطقه ای که مردمان چادر نشین زمستان ها به آنجا کوچ می کنند، قشلاق، دارای آب و هوای گرم
زمینی که بالخصه بسیار گرم باشد، مقابل سردسیر
جایی که آب و هوای آن گرم است
حرارتی
منسوب به سرد سیر نواحی سرد سیری
حالت و کیفیت شرمسار خجلت شرمندگی
تندرو سریع السیر، تند با حرارت: صهبا، خم باده پیر دیری بوده است پیمانه حریف گرم سیری بوده است. (صهبا. اسم جنس و معرفه و نکره. م. معین 34) محلی که هوای آن در زمستان گرم است قشلاق مقابل سردسیر: و گفت بوبکر دبیر بسلامت رفت سوی گرمسیرت از راه کرمان بعراق و مکه رود، جمع گرمسیرها گرمسیرات
پاک کردن گرد و غبار چیزی: پیشخدمت آنجا پیشبند چرک آبی رنگ خودش را بسته و مشغول گردگیری است. یا پارچه (کهنهء) گردگیری. پارچه ای مستعمل که برای گردگیری و تمیز کردن اثاثه بکار برند
جمع گرمسیر: خرمالله سائر گرمسیرات الف من
خاکروبی، نزاع، زد و خورد
خجلت، شرمندگی
گرمایی شدن، کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته: بچه گرمایی شده
مربوط به گرما، کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته
Thermal, Warmness
térmico, calor
thermisch, Wärme
termiczny, ciepło
термический , тепло
тепловий , тепло
térmico, calidez
thermique, chaleur
termico, calore
thermisch, warmte
तापीय , गर्माहट
termal, kehangatan
열의 , 따뜻함
תרמי , חֹם
热的 , 温暖
熱的な , 暖かさ
termal, sıcaklık
ya joto, joto
ความร้อน , ความอบอุ่น
তাপীয় , উষ্ণতা
حرارتی , گرمی