دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 50هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 10هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خانه به نقده. هوای آن معتدل و دارای 135 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه آواجیر تأمین میشود. محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان لاهیجان بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در 50هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 10هزارگزی شمال باختری راه شوسۀ خانه به نقده. هوای آن معتدل و دارای 135 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه آواجیر تأمین میشود. محصول آنجا غلات، توتون و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
نثار کردن زر. زر بخشیدن. زر پراکندن: من خود از گنجهای پنهانی وقت حاجت کنم زرافشانی. نظامی. مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی. نظامی. چو از منزل زرافشانی بپرداخت ز جلاب و شکر نزلی دگر ساخت. نظامی. ، کنایه از تابیدن به انوار طلائی. نورپاشی: شمع که هر شب به زرافشانی است زیر قبا زاهد پنهانی است. نظامی. رجوع به زرافشان شود
نثار کردن زر. زر بخشیدن. زر پراکندن: من خود از گنجهای پنهانی وقت حاجت کنم زرافشانی. نظامی. مرد قصاب از آن زرافشانی صید من شد چو گاو قربانی. نظامی. چو از منزل زرافشانی بپرداخت ز جلاب و شکر نزلی دگر ساخت. نظامی. ، کنایه از تابیدن به انوار طلائی. نورپاشی: شمع که هر شب به زرافشانی است زیر قبا زاهد پنهانی است. نظامی. رجوع به زرافشان شود
درفشانی. درافشان کردن. عمل درافشان. درپراکنی: عدنی بود در درافشانی یمنی پر سهیل نورانی. نظامی. - درافشانی کردن، درفشاندن: ابری آمد چو ابر نیسانی کرد بر سبزه ها درافشانی. نظامی. ، بلاغت. زبان آوری. (ناظم الاطباء). - درافشانی کردن، مسلسل و بدون لکنت زبان تکلم کردن. (ناظم الاطباء)
درفشانی. درافشان کردن. عمل درافشان. درپراکنی: عدنی بود در درافشانی یمنی پر سهیل نورانی. نظامی. - درافشانی کردن، درفشاندن: ابری آمد چو ابر نیسانی کرد بر سبزه ها درافشانی. نظامی. ، بلاغت. زبان آوری. (ناظم الاطباء). - درافشانی کردن، مسلسل و بدون لکنت زبان تکلم کردن. (ناظم الاطباء)
غبار افشاندن، در تداول گیاه شناسی، عبارت از دوره ای است که دانۀ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالۀ مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. رجوع به گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 483- 490 شود
غبار افشاندن، در تداول گیاه شناسی، عبارت از دوره ای است که دانۀ گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلالۀ مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت میگیرد. رجوع به گیاه شناسی تألیف حبیب اﷲ ثابتی صص 483- 490 شود
صفت فاعلی بعلامت (ان) + ی حاصل مصدر که بصورت پساوند یا جزء دوم کلمه مرکب آیدو به معانی مختلف گردیدن، گرداندن و گردانیدن به کار رود و این ترکیب ها و نظایر آنها از آن آمده است. ترکیب ها: - آهوگردانی. تعزیه گردانی. رخ گردانی. روگردانی. زبان گردانی. سرگردانی. شبیه گردانی. و رجوع به هر یک ازمدخل ها و گرداندن و گردانیدن شود
صفت فاعلی بعلامت (ان) + ی حاصل مصدر که بصورت پساوند یا جزء دوم کلمه مرکب آیدو به معانی مختلف گردیدن، گرداندن و گردانیدن به کار رود و این ترکیب ها و نظایر آنها از آن آمده است. ترکیب ها: - آهوگردانی. تعزیه گردانی. رخ گردانی. روگردانی. زبان گردانی. سرگردانی. شبیه گردانی. و رجوع به هر یک ازمدخل ها و گرداندن و گردانیدن شود
عمل گرد افشاندن، دوره ایست که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار می گیرد گرد افشانی بدو طریق مستقیم و غیر مستقیم صورت می پذیرد
عمل گرد افشاندن، دوره ایست که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار می گیرد گرد افشانی بدو طریق مستقیم و غیر مستقیم صورت می پذیرد
غبار افشاندن، در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد
غبار افشاندن، در گیاه شناسی عبارت از دوره ای است که دانه گرده از بساک خارج شده و برای رشد و نمو خود روی کلاله مناسبی قرار گیرد. گردافشانی به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم صورت می گیرد