جدول جو
جدول جو

معنی گرداوژند - جستجوی لغت در جدول جو

گرداوژند
(گُ اَ ژَ)
نام مرد مبارزی بوده است. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مرداوژن
تصویر مرداوژن
مردافکن، برای مثال ببر گردافکن است و شیرشکار / شیر مرداوژن است و ببرشکر (مسعودسعد - ۲۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرداوژن
تصویر گرداوژن
دلیر، پهلوان، گردافکن
فرهنگ فارسی عمید
(زَ)
گردافکن. پهلوان. دلیر. شجاع. رجوع به گردافکن شود
لغت نامه دهخدا
(خِ فَ)
مردافکن. شجاع. بهادر. پهلوان. رجوع به مردافکن شود:
زره پوش خفتند مرداوژنان
که بستر بود خوابگاه زنان.
سعدی.
تو در پنجۀ شیر مرداوژنی
چه سودت کند پنجۀ آهنی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(گَرْ را وَ)
شاخه ای از تیره پولادوند هیهاوند از طایفۀ چهارلنگ بختیاری. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76). رجوع به طایفۀ فولادوند شود
لغت نامه دهخدا
آنکه پهلوانان را بر زمین زند و مغلوب کند پهلوان دلیر شجاع: عنان پیچ و گرد افکن و گرز دار چومن کس نبیند بگیتی سوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرداوژنی
تصویر مرداوژنی
مرد افکنی
فرهنگ لغت هوشیار
مرد افکن: ببر گردافکن است و شیر شکار شیر مرداوژن است و ببر شکر. (مسعود سعد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردوغند
تصویر گردوغند
((~. غَ))
کسی که فربه و کوتاه باشد، گرد اندام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرداوژن
تصویر مرداوژن
((مَ اُ ژَ))
دلیر، نیرومند
فرهنگ فارسی معین