- گرجی
- از مردم گرجستان، از قوم گرج، زبان قوم گرج
معنی گرجی - جستجوی لغت در جدول جو
- گرجی
- منسوب به گرج: از قوم گرج گرجستانی، زبان مردم گرجستان، خط مردم گرجستان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دایره
قایق
هزینه روزانه
امید مندی، امید داشتن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری، جمع ترجیحت
امیدوار شدن، امید داشتن
نوعی قایق کوچک پارویی یا موتوری، زورق
جامۀ ردامانندی که بر روی جامه های دیگر بر تن می کنند
هزینۀ روزانه، پولی که برای هزینۀ خاصی لازم است، مقابل خاصّه، معمولی، متعارف
این واژه را شاد فراهم آورنده آنندراج از غیاث اللغات برگرفته و آن را تازی دانسته یک لا گونه ای پوشش در ویشانه است نوعی جبه صوفیان
قایق موتوری یا پاروئی کوچک
درندگی
میل و رغبت
منسوب به گرد و غبار دارای گرد و غبار، سخت لطیف و نازک (پارچه)، گونه ای شویدی (شبتی) که دارای برگهای ظریفتر و ساقه های باریکتر است و شاخ و برگ آن شبیه سرخس میباشد و ارتفاعش نسبه زیاد میشود و مانند شویدی جزو گیاهان زمینی است و در گلدان کشت و نگهداری میشود و آنرا در سالنها و راهرو ها قرار میدهند. اصل آن از افریقای جنوبی است شویدی سرخسی. گرد بودن استدارت تدویر: زیراک کرانه آن شعاع که بر ماه همی افتد از آفتاب دایره ایست از بهر گردی ماه. دلاوری دلیری پهلوانی شجاعت: ندیدم سواران گردنکشان بگردی و مردانگی زین نشان
نقب زیرزمین، چاه زندان: در خاک چه زر ماند و چه سنگ تراگور چه زیر گریجی و چه در خانه خضرا. (ناصر خسرو)، پاره ای که از چیزی بریده باشند مانند قاچ خربزه و هندوانه و تکه قماش
چیزی که به گرو داده شده مرهون رهین گروگان
حرارت
منسوب به گورجستان. از مردم گورجستان گرجی، زبان مردم گورجستان گرجی
خزینه، دفینه
پریشانی حواس پراکندگی خاطر، حیرانی سرگشتگی، حماقت ابلهی
((خَ))
فرهنگ فارسی معین
هزینه، هزینه زندگی
خاصه خرجی: ول خرجی تبعیض آمیز، بذل و بخشش اسراف آمیز و معمولاً غیرعادلانه
خاصه خرجی: ول خرجی تبعیض آمیز، بذل و بخشش اسراف آمیز و معمولاً غیرعادلانه
گرم بودن
گرمی نمودن: کنایه از دوستی نشان دادن، اظهار دوستی کردن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن
گرمی نمودن: کنایه از دوستی نشان دادن، اظهار دوستی کردن، مهر ورزیدن، مهربانی کردن
گرد بودن
دلیری، پهلوانی
پسوند متصل به واژه به معنای گراینده مثلاً اهریمن گرای، بلندگرای
Muggy
Lumpiness