جدول جو
جدول جو

معنی گرجی

گرجی
از مردم گرجستان، از قوم گرج، زبان قوم گرج
تصویری از گرجی
تصویر گرجی
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گرجی

گرجی

گرجی
منسوب به گرج: از قوم گرج گرجستانی، زبان مردم گرجستان، خط مردم گرجستان
فرهنگ لغت هوشیار

گرجی

گرجی
دهی است از دهستان سیلاخور بخش الیگودرز شهرستان بروجرد، واقع در 20هزارگزی باختر الیگودرز و 6هزارگزی جنوب خاور شوسۀ ازنا به دورود. هوای آن معتدل و دارای 1032 تن جمعیت است. آب آنجا از قنات و چاه است. محصول آن غلات، پنبه و چغندرمیباشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا

گرجی

گرجی
نام قومی از اقوام قفقاز است که به نام محل خود خوانده میشوند. زنان گرجی به تناسب اندام، حسن جمال، ظرافت و لطافت مشهورند. زبانشان به دو قسمت تقسیم میشود: یکی زبان تحریری و ادبی که برای همگی یکسان است و زبان دیگری که نسبت به محل های مختلف تغییر یافته و به شش قسمت تقسیم میگردد. خط آنان از چپ به راست نوشته میشود و به سال 1802 م. روسیه، گرجستان را به تصرف خود درآورد. (از قاموس الاعلام ترکی) : و فرزندان ایشان شاهان گرجی وملک زادگان. (سفرنامۀ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص 60).
زین گرجی طره برکشیده
شد روس چو طره سر بریده.
نظامی.
از خاص و خرجی و خون دل مسلمان و گرجی. (نفثهالمصدور از سبک شناسی بهار ج 3 ص 11)
لغت نامه دهخدا

گرجی

گرجی
قوم گرجی از اقوام همسایه ی ایران و در ادوار گذشته خاک آنان.، آبله گون، زندگی
فرهنگ گویش مازندرانی