جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با کرجی

کرجی

کرجی
مخنث. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

کرجی

کرجی
نوعی از کشتی خرد که برای حمل اسباب به کار برند. (آنندراج). کشتی خرد و کوچک. (ناظم الاطباء). زورق. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف). طَرّاده. لُتکا. بَلَم. قُفّه. غُراب. (یادداشت مؤلف). رجوع به زورق شود
لغت نامه دهخدا

ترجی

ترجی
امید مندی، امید داشتن امید داشتن امیدوار بودن، امیدواری، جمع ترجیحت
فرهنگ لغت هوشیار