جدول جو
جدول جو

معنی گرایه - جستجوی لغت در جدول جو

گرایه
(گَ یَ / یِ)
نای. گلو:
فراخ بوده گرایه چو نای نی زآنکه
صدا بلند درآید ز کرنای و نفیر.
ابوالمعالی (از شعوری ص 305)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرایه
تصویر آرایه
(دخترانه)
آرایش زیبایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گردیه
تصویر گردیه
(دخترانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام خواهر بهرام چوبین سردار ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرازه
تصویر گرازه
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از گرازه
تصویر گرازه
خوک وحشی، (صفت نسبی، منسوب به گراز) کنایه از دلیر مانند گراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
مزد، اجرت، پولی که مستاجر بابت اجارۀ خانه، مغازه یا دواب بدهد، کرا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درایه
تصویر درایه
درایت، در حدیث، علمی که دربارۀ احادیثی که از پیغمبر اسلام نقل کرده اند بحث می کند تا معلوم شود کدام یک درست و کدام نادرست است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گلایه
تصویر گلایه
گله، شکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
قصد، آهنگ، تمایل، میل و رغبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
میل و خواهش، میل و رغبت
فرهنگ لغت هوشیار
در ترکیبات آید و صفت را حاصل مصدر سازد بمعنی گراییدن: دست گرایی سرگرایی لشکر گرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گراته
تصویر گراته
مانع پیشرفت کار عایق مشکل: نمیدانم این کار چقدر گراته دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
اجرت بار کردن، مال الاجاره، اجرت، مزد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرایه
تصویر طرایه
بشنج تری شادابی
فرهنگ لغت هوشیار
خوک وحشی: نتوان جست خلافش بسلاح و بسپاه زانکه نندیشد شیریله از یشک گراز. (فرخی)، شجاع دلیر دلاور (بمناسبت قوت جانور مذکور) : دور سپهر مثل تو هرگز نیاورد از هفت پشت پهلو شیرافکن و گراز. (عمید لوبکی)
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته سرای، کاخ، دیوان در برخی از کشورهای تازی عمل سرودن، آواز دسته جمعی کر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جرایه
تصویر جرایه
وظیفه روان، جیره، مقرری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زرایه
تصویر زرایه
سبکی و خواری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درایه
تصویر درایه
دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سرایه
تصویر سرایه
((سَ یَ یا یِ))
سرودن، آواز دسته جمعی، کر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
((کِ یِ))
گرفته شده از «کراء» عربی. مزد، اجرت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
((گِ یِ))
میل و رغبت، قصد، اراده، آهنگ، سرپیچی، نافرمانی، سنجش، توزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراته
تصویر گراته
((گِ تَ یا تِ))
مانع پیشرفت کار، عایق، مشکل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردایه
تصویر گردایه
مجموعه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
تمایل، ایمان، تمایل، تخصص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گلایه
تصویر گلایه
شکایت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کرایه
تصویر کرایه
اجاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرایه
تصویر آرایه
زینت، شکل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آرایه
تصویر آرایه
Accoutrement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Predisposition, Proneness, Propensity, Tendency
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predisposição, propensão, tendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آرایه
تصویر آرایه
снаряжение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آرایه
تصویر آرایه
Zubehör
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Veranlagung, Neigung, Tendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
predyspozycja, skłonność, tendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی