جدول جو
جدول جو

معنی گرانیگاه - جستجوی لغت در جدول جو

گرانیگاه
(گِ)
مرکز ثقل. (فرهنگستان)
لغت نامه دهخدا
گرانیگاه
مرکز ثقل
تصویری از گرانیگاه
تصویر گرانیگاه
فرهنگ لغت هوشیار
گرانیگاه
((گِ))
مرکز ثقل
تصویری از گرانیگاه
تصویر گرانیگاه
فرهنگ فارسی معین
گرانیگاه
مرکز ثقل، نقطه ثقل
تصویری از گرانیگاه
تصویر گرانیگاه
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردنگاه
تصویر گردنگاه
گردنه، جایی از کوه که به منزلۀ گردن کوه است، راه سخت و پر پیچ و خم در کوه، گردنگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرانی گاه
تصویر گرانی گاه
مرکز ثقل، در علم فیزیک، گرانیگاه، جایگاه اصلی چیزی
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
سخت گران فروش. دندان گرد. رجوع به گران فروش شود، کسی که دندانهای درشت دارد
لغت نامه دهخدا
(گِ)
در دیگ بریان پلاو، جایی را گویند که محاذی گردن گوسفند بریان باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ دَ)
راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آن را گردنه نیز خوانند. (آنندراج) :
چو پا بر سایۀ گردن نهاده
بگردنگاه راهش اوفتاده.
ابوطالب کلیم (در مذمت اسب از آنندراج).
از در گوشت دل حسرت نصیبان خسته است
راه گردنگاه رخ را این حرامی بسته است.
محسن تأثیر (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گِ)
دهی است از دهستان منصوری بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، واقع در 30000گزی جنوب خاوری شاه آباد و 7000گزی قلعۀ چقاجنگه. هوای آنجا سردسیر و دارای 471 تن جمعیت است. آب آنجا از رود خانه راوند تأمین میشود. محصول آن غلات دیم و لبنیات. شغل اهالی زراعت و گله داری است و عده ای از گله داران گرمسیر به شیروان چرداول میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
زفاف گاه و جائی که در آن جماع و مباشرت بعمل آید، (آنندراج)، رجوع به گانداده شود
لغت نامه دهخدا
(فَ)
کنایت از جایی که در آن مأکولات و مشروبات بسیار باشد و به آسانی توان یافت. (آنندراج) :
تا ببینندشان بر آن سر راه
دور گشتند از آن فراخیگاه.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از گران گاز
تصویر گران گاز
کسی که دندانهای درشت دارد، سخت گران فروش دندان گرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردنگاه
تصویر گردنگاه
راهی که بر بلندی کوه واقع شود و آنرا گردنه نیز خوانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخیگاه
تصویر فراخیگاه
جایی که در آن انواع ماکولات مشروبات بسیار فراوان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع بعمل آید محل آرمش رفافگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گریگاه
تصویر گریگاه
جایی در دیگ بریان پلو که محاذی گردن گوسفند بریان باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گانگاه
تصویر گانگاه
جایی که در آن جماع به عمل آید، محل آرامش، زفافگاه
فرهنگ فارسی معین