- گرانمهر (دخترانه)
- آنکه دارای محبت زیاد است
معنی گرانمهر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متکبر، خودخواه، خودسر، مغرور، مست
عالیقدر، باوقار، میتن، گرانپایه
قیمتی، سنگین قیمت، با ارزش
سنگین بار، کسی که بار گران دارد
کندرو بطی السیر بطی الحرکه: ... زیرا که فرودین سبکروتر بود و بگرانروتر همی رسد
آنکه خود را برتر از دیگران داند متکبر مغرور: اگر خسیسی برمن گران سر است رواست که او زمین کثیف است و من سما سنا. (خاقانی)، صاحب سپاه انبوه سپهسالار، مست و مخمور: در قصب سه دامنی آستیی دو برفشان پای طرب سبک برآرا زچه زنی گرانسری. (خاقانی)، خشمگین غضبناک
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
بخشنده خورشید، مرکب از راد (بخشنده) + مهر (خورشید)، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
مغرور
دستور زبان
صرف و نحو دستور زبان
دستور زبان، صرف