جدول جو
جدول جو

معنی گرانش - جستجوی لغت در جدول جو

گرانش
جاذبه
تصویری از گرانش
تصویر گرانش
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرانی
تصویر گرانی
مقابل ارزانی، گران بودن، برای مثال ابر آبستن درّی ست گران / وز گرانیش گهر ارزان است (انوری - ۸۰) مقابل سبکی، سنگینی، برای مثال یار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران / سبکی به ز گرانی به همه روی و شمار (فرخی - ۹۸)
در علم فیزیک کنایه از ثقل، نیروی جاذبه، (حاصل مصدر، اسم) کنایه از دردسر، مزاحمت،
کنایه از تکبر، خودخواهی، کنایه از فراوانی، کنایه از دیرهضمی، کنایه از حاملگی، آبستنی، برای مثال گران بود و اندر شکم بچه داشت / همی از گرانی به سختی گذاشت (فردوسی - ۱/۲۲۸)
کنایه از سستی، رخوت، کنایه از آهستگی، کنایه از سرسنگینی، کنایه از خشونت، برای مثال تو نازک طبعی و طاقت نیاری / گرانی های مشتی دلق پوشان (حافظ - ۷۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
قصد، آهنگ، تمایل، میل و رغبت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گراهش
تصویر گراهش
قصد و آهنگ کردن، میل و رغبت کردن، حمله بردن، یازیدن، گراییدن، گراه، گراهیدن، گرایستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرازش
تصویر گرازش
خرام، خرامیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرازش
تصویر گرازش
عمل گرازیدن خرامش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
میل و خواهش، میل و رغبت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گراهش
تصویر گراهش
گرایش، شباهت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرانی
تصویر گرانی
گرانی بها، مقابل ارزانی در نرخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
((گِ یِ))
میل و رغبت، قصد، اراده، آهنگ، سرپیچی، نافرمانی، سنجش، توزین
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرانی
تصویر گرانی
((گِ))
بالا بودن نرخ و بها، دیدار شخصی که ناگوار و ناپسند باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گردانش
تصویر گردانش
صرف، مدیریت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
تمایل، ایمان، تمایل، تخصص
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرانی
تصویر گرانی
ثقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از گرانکش
تصویر گرانکش
جرثقیل
فرهنگ واژه فارسی سره
قابليّةٌ , نزعةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گرایش
تصویر گرایش
Predisposition, Proneness, Propensity, Tendency
دیکشنری فارسی به انگلیسی
prédisposition, propension, tendance
دیکشنری فارسی به فرانسوی
predisposição, propensão, tendência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ความโน้มเอียง , แนวโน้ม , แนวโน้ม
دیکشنری فارسی به تایلندی
נטייה , נְטִיָּה
دیکشنری فارسی به عبری
प्रवृत्ति
دیکشنری فارسی به هندی
aanleg, neiging, tendens
دیکشنری فارسی به هلندی
predisposizione, inclinazione, tendenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
predisposición, propensión, tendencia
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
схильність , схильність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
предрасположенность , склонность , тенденция
دیکشنری فارسی به روسی
predyspozycja, skłonność, tendencja
دیکشنری فارسی به لهستانی
Veranlagung, Neigung, Tendenz
دیکشنری فارسی به آلمانی