جدول جو
جدول جو

معنی گراندوک - جستجوی لغت در جدول جو

گراندوک
لقب بعضی از شاهزادگان در اروپا، آرشیدوک
تصویری از گراندوک
تصویر گراندوک
فرهنگ فارسی عمید
گراندوک
عنوان و لقبی است که بعض شاهزادگان اروپای غربی دارا بودند، عنوان شاهزادگان خاندان سلطنتی روسیه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پراندوه
تصویر پراندوه
سخت غمگین، محزون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پراندوه
تصویر پراندوه
سخت اندوهگین، بسیار غمگین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زراندوز
تصویر زراندوز
زراندوزنده، کسی که مال جمع می کند
فرهنگ فارسی عمید
کندرو بطی السیر بطی الحرکه: ... زیرا که فرودین سبکروتر بود و بگرانروتر همی رسد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دود
تصویر گران دود
دود غلیظ، ابر سیاه و تیره، بخاری غلیظ که ملاصق زمین باشد نزم مه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گران دو
تصویر گران دو
آنکه آهسته دود کسی که کند دود: اسب گران دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زراندود
تصویر زراندود
((زَ. اَ))
هر چیز آمیخته شده با طلا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زراندود
تصویر زراندود
زراندوده، ویژگی فلزی که با لایه ای از طلا پوشانده شده، زرنگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از راندوو
تصویر راندوو
فرانسوی پیمان دیدار، دیدارگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرانول
تصویر گرانول
دانۀ ریز، دانۀ کوچک، حب کوچک
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی ماشک حبهای بسیار کوچک کم و بیش بحجم یک ماش که معمولا محتوی مواد موثر قوی هستند (مانند گرانولهای استریکینین که ماده موثر آن سولفات دو استیکینین است) وزن گرانولها از حبها کمتر و در حدود 5 تا 6 گرم است. مواد بی اثری که برای تهیه گرانولها بکار میروند عبارتند از: گردلاکتوز و صمغ عربی و شربت ساده
فرهنگ لغت هوشیار
گردو: و مزغ آن خوردن را شاید چون گردوک و بادام و فندق و فستق و آنچه بدین ماند
فرهنگ لغت هوشیار