- گر
- مخفّف واژۀ اگر
پسوند متصل به واژه به معنای دارندۀ شغل و حرفه مثلاً آهنگر، خنیاگر، درودگر، زرگر
پسوند متصل به واژه به معنای انجام دهندۀ مثلاً ستمگر، غارتگر، فسونگر
جرب، نوعی بیماری پوستی واگیردار که باعث سوزش و خارش پوست بدن و پیدا شدن جوش های بسیار ریز روی پوست می شود، انگل آن در زیر پوست بدن سوراخ هایی ایجاد می کند، گال، گری، اندروب، اندوب، انروب
ویژگی حیوان مبتلا به جرب مثلاً بز گر، خر گر، کچل
معنی گر - جستجوی لغت در جدول جو
- گر
- مخفف اگر بیماری جلدی که باعث سوزش و خارش پوست بدن می گردد
- گر
- کوه
- گر ((گَ))
- مخفف اگر
- گر ((گُ))
- شعله، زبانه آتش
- گر
- از بیماری های پوستی که باعث خارش و سوزش پوست بدن می شود
- گر
- به آخر اسم معنی پیوندد و صفت فاعلی سازد، بیدادگر، کارگر، به آخر اسم ذات پیوندد و صیغه شغل سازد، آهنگر، درودگر
- گر
- شعله، زبانۀ آتش
گر زدن: زبانه کشیدن آتش، شعله ور شدن، شعله زدن آتش، گر کشیدن
گر کشیدن: گر زدن، زبانه کشیدن آتش، شعله ور شدن، شعله زدن آتش، گر کشیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چهره پرداز
چهره پردازی
دستور زبان
دستور زبان
آلدهید
آکاروس
اجتناب، فرار
امانی
دسته جمعی، جمعی
کمیته، جماعت، هیئت، فرقه
حرارتی
حرارت
دایره
تجمع، مجمع
آدرنال
اکلیله
محوطه
توریسم
توریست، سیاح