آه و ناله و فریاد و شکایت. (ناظم الاطباء). همین کلمه در برهان قاطع بصورت ’گزرش’ آمده و ظاهراً هر دو مصحف ’گرزش’ مخفف گزارش است. رجوع به برهان قاطع چ معین ’گرزش’ شود
آه و ناله و فریاد و شکایت. (ناظم الاطباء). همین کلمه در برهان قاطع بصورت ’گزرش’ آمده و ظاهراً هر دو مصحف ’گرزش’ مخفف گزارش است. رجوع به برهان قاطع چ معین ’گرزش’ شود
اسم مصدر از گرفتن. گیرندگی، تسخیر و گرفتگی و قبض، زدن با نیزه و طعنه، سرزنش و ملامت، جرم و گناه، عیب و تقصیر. (ناظم الاطباء). اما این معانی در جای دیگر دیده نشد
اسم مصدر از گرفتن. گیرندگی، تسخیر و گرفتگی و قبض، زدن با نیزه و طعنه، سرزنش و ملامت، جرم و گناه، عیب و تقصیر. (ناظم الاطباء). اما این معانی در جای دیگر دیده نشد
عابر. ابن سبیل. رونده: آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه) ، نغل، کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
عابر. ابن سبیل. رونده: آورده اند که در آبگیری از راه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون، سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه) ، نغل، کنده ای بود فراخ از بهر چارپایان و گذریان در آنجا مأوی ̍ گیرند و به تازی کهف خوانند. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)