- گدازشگر
- کسی که چیزی را ذوب کند، ریخته گر
معنی گدازشگر - جستجوی لغت در جدول جو
- گدازشگر
- آنکه ذوب کند، ریخته گر: تقدیر پی کاهش اجزای وجودش اکسیر فنا داد گدازشگر غم را. (عرفی)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خبرنگار
گزارش دهنده، مورخ، تعبیر کنندۀ خواب، طرح کننده، طراح
تعبیر کننده خواب، مورخ، خبرنگار
نوازش کننده نوازنده: صدای نوازشگراو بگوش میرسد
نوازش کننده
Processor
Cuddly
fofinho
процессор
abrazable
Prozessor
przytulny
процесор
ласковый
procesor
миловидний
schattig
processador
kuschelig
processore
procesador
processeur
coccoloso
processor
दुलारने योग्य
หน่วยประมวลผล
আদর করার মতো
prosesor
menggemaskan