جدول جو
جدول جو

معنی گترم - جستجوی لغت در جدول جو

گترم
(گُ رُ)
لاف و گزاف. سخنی که از حد و اندازۀ گوینده متجاوز باشد. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی). لاطایل. مؤلف جهانگیری گثرم با ثای مثلثه آورده است. رجوع به گثرم شود
لغت نامه دهخدا
گترم
سخنی که از حدو اندازه گوینده متجاوز باشد لاف و گزاف
تصویری از گترم
تصویر گترم
فرهنگ لغت هوشیار
گترم
((گُ رُ))
سخنی که از حد و اندازه گوینده متجاوز باشد
تصویری از گترم
تصویر گترم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرم
تصویر گرم
مقابل سرد، دارای حرارت مثلاً آب گرم،
به وجود آورندۀ گرما مثلاً پتوی گرم،
کنایه از با محبت و صمیمیت مثلاً سلام گرم،
کنایه از پرهیجان، باشور و نشاط مثلاً مجلس گرم،
کنایه از مطلوب، دلنشین مثلاً صدای گرم،
ویژگی رنگی که القاکنندۀ احساس گرما یا هیجان است مثلاً نارنجی رنگی گرم است،
در طب قدیم از مزاج های چهارگانۀ بدن مثلاً طبع گرم،
در حال گرمی مثلاً چای را گرم بنوش
گرم راندن: کنایه از تند راندن، به شتاب راندن، شتافتن، تند رفتن
گرم گرفتن: کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم
تصویر گرم
واحد اندازه گیری جرم در دستگاه متری، معادل یک هزارم کیلوگرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترم
تصویر ترم
مدت زمان معینی از یک دورۀ آموزشی که در آن دروس معینی آموزش داده شود، نیم سال
واحد اندازه گیری حرارت در صنعت تولید گاز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گتر
تصویر گتر
روپوش نواری شکل کفش که از پارچۀ ضخیم دوخته می شود، تکه پارچه ای که مانند ساق پوتین می دوزند و برای محافظت ساق پا از سرما، برف و باران روی کفش و بالای مچ پا می بندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم
تصویر گرم
اندوه، غم، دلتنگی
زخم، جراحت
قسمت تحتانی پشت گردن که بین دو شانه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
(گَ)
ده کوچکی است جزء دهستان اشکوربالا از بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در50هزارگزی جنوب رودسر و 14هزارگزی خاوری پل. دارای 41 تن جمعیت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
فرانسوی بر کفش قطعه ای از پارچه که قسمت پایین ساق پا و بالای کفش را می پوشاند روپوش کفش که از پارچه دوزند و برای محافظت کفش از باران و برف و گل بکار رود
فرهنگ لغت هوشیار
گرما، دارای حرارت، نقیص سرد غم، اندوه و زحمت، دلگیری پنج گرم تقریباً برابر یک مثقال است، واحد وزن در فرانسه می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترم
تصویر ترم
واحد اندازه گیری حرارت، یکدوره تحصیلی
فرهنگ لغت هوشیار
اول شخص مفرد مضارع از گرفتن، در مورد فرض و انگارش استعمال شود: گیرم که مارچوبه کند تن بشکل مار کوزهر بهر دشمن و کو مهره بهر دوست ک (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم
تصویر گرم
میان دو دوش، گوشت پس گردن نزدیک به مازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گُ))
اندوه، زحمت، غم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گِ رَ))
یک هزارم کیلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ترم
تصویر ترم
((تِ))
هر یک از تقسیمات یک دوره تحصیلی که زمان آن مشخص باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گَ))
آن چه دارای گرماست، ضد سرد، با محبت، صمیمی، تندخو، دلنشین، دلچسب
گرم و سرد چشیده: کنایه از آن که تجربه های بسیار کرده و ورزیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
Warm
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرم
تصویر گرم
chaud
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ساختمان چوبی چهار شیروانی، انتهای لبه ی سقف خانه و زاویه
فرهنگ گویش مازندرانی
ران
فرهنگ گویش مازندرانی
سخن بیهوده
فرهنگ گویش مازندرانی
از روستاهای کوهسار فندرسک استارآباد
فرهنگ گویش مازندرانی
زراعتی که بوته های آن با فاصله باشد، تنک
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از گرم
تصویر گرم
गर्म
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گرم
تصویر گرم
warm
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گرم
تصویر گرم
caldo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گرم
تصویر گرم
ciepły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گرم
تصویر گرم
cálido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گرم
تصویر گرم
теплий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرم
تصویر گرم
тёплый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرم
تصویر گرم
warm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرم
تصویر گرم
morno
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرم
تصویر گرم
hangat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی