جدول جو
جدول جو

معنی گانسیون - جستجوی لغت در جدول جو

گانسیون(یُ)
شخص اساطیری که در داستان حماسی کارولن ژین نقش خائن را بازی میکند وی به لاند، قهرمان معروف داستان در وادی رونسو خیانت می ورزید و از این رو در خیانت ضرب المثل شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از انیسون
تصویر انیسون
گیاهی از خانوادۀ چتریان، با برگ های باریک خوش بو شبیه شبت، گل های سفید و چتری، تخم های ریز، سبز رنگ و معطر، جوشاندۀ تخم آن در طب استعمال می شود، در نفخ معده، دل درد، سوء هضم، تشنج، ضعف قوای دماغی، درد سینه و بواسیر نافع است، بادیان رومی، رازیانۀ رومی، زیرۀ رومی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پانسیون
تصویر پانسیون
خانه یا مؤسسه ای که در ازای دریافت ماهیانۀ مبلغ معینی، مسکن و خوراک در اختیار افراد قرار دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پانسیونر
تصویر پانسیونر
کسی که در پانسیون زندگی می کند
فرهنگ فارسی عمید
(نِ)
شکل عامیانۀ انیسون، گیاهی معطر که دانۀ آن در مشروبات و شیرینها به کارمی رود: و ینبغی ان ینشروا علی وجهه الابازیر الطیبه مثل الکمون الابیض و الکمون الاسود و السمسم و الیانسون و نحو ذلک. (معالم القربه فی احکام الحسبه ص 91)
لغت نامه دهخدا
(لانْ)
نام کرسیی در ولایت (کت دنر) بندری کنار رود لگه که به مانش ریزد. دارای 6430 سکنه
لغت نامه دهخدا
(وَ)
نام مرکزی بخش سون الوار از شهرستان شارول در فرانسه، 6600 تن جمعیت و کوره های آهک پزی و ذوب فولاد دارد
لغت نامه دهخدا
(شُ)
نام کوهی است مشرف بر شهر دمشق. در آن کوه غارهائی است که آثار پیمبران در آنها یافت میشود و در دامنۀ آن قبوری از صلحاء است. این کوهی است مقدس که درباره آن روایات و اخباری نقل میشود. در آن کوه غاری است که به نام غارالدم معروف است. گویند که قابیل برادر خود هابیل را درآنجا کشت و در آنجا رنگی قرمز شبیه به خون است که گفته میشود آن خون هابیل است. و سنگی افتاده است که گفته میشود آن سنگی است که سر او را با آن شکافت و نیز در آن کوه غاری است به نام غار گرسنگی (الجوع) که گمان برند چهل پیمبر در آن مرده است. (معجم البلدان ج 7 ص 12 و 13). دامنۀ کوه قاسیون اکنون به صالحیه مشهور است. کوه صالحیه مدفن عده بسیاری از بزرگان و دانشمندان و از جملۀ محی الدین عربی است. (حبیب السیرچ خیام ج 2 ص 335). فعلاً محلۀ بزرگی است که تا دامنه های کوه امتداد پیدا کرده رباطها و دو جامع و مدارس دارد. روزهای جمعه در جامع نماز میخوانند. یک بیمارستان و بازار بزرگی هم در اینجا یافت شود. سکنۀ اولیش از اهالی بیت المقدس بودند که از شهر مزبور کوچیده به اینجا آمدند. این واقعه قبل از فتح صلاح الدین در زمان حکومت فرنگیان بوده بعد از سکونت اینان مردمان زیادی تبرکاً به این محله آمده اقامت اختیار کردند
لغت نامه دهخدا
نام کرسی بخش ’کروز’ از ایالت ابوسن واقع در پلاتو دژانسیو دارای 885 تن سکنه
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گیاهی که دانه های بسیار معطری دارد ولی با دانه های رازیانه غالباً مخلوط میشود. دانه های رازیانه دارای هشت شیار و دانه های انیسون که معمولاًآن را بادیان رومی میگویند دارای ده شیارند (بادیان ختایی غیر از آن است). (گیاه شناسی گل گلاب ص 235). بذررازیانۀ رومی است و در آن حلاوت است و گرمتر است ازنبطی. (قانون بوعلی سینا کتاب دوم چ تهران ص 154). بادیان رومی. (نزهه القلوب). قسمی از بادیان رومی که زنبان و زنپان (زنیان) نیز گویند. (ناظم الاطباء). و آن را بعربی حلوه خوانند. (آنندراج). کمون الحلو. (منتهی الارب). و رجوع به دزی ج 1 ص 43 و تذکرۀ ضریر انطاکی و تحفۀ حکیم مؤمن و نیز رجوع به رازیانه شود، ظاهراً به معنی فضله و پیخال مرغان شکاری و بالخصوص باز. فضلۀ مرغان شکاری را اهار گویند. (از بازنامۀ نسوی) : وچون به وقت برخاستن اهار نکند نقصانی پدید آید. (نوروزنامه ص 98)
مقاومت و اعتراض.
لغت نامه دهخدا
(اَ نَ)
طایفه ای از مردم قزوین که بنا بقول حمدالله مستوفی اصلشان از نسل انس بن مالک بوده است. (تاریخ گزیده چ لندن ص 847) (از سعدی تا جامی ص 113) ، خلاصی یافتن. (ناظم الاطباء). به شتاب رهایی یافتن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
ابن اثیر در ذکر اخبار اردشیر بن بابک گوید: و کان فی سواحل بحر فارس ملک اسمه اسیون یعظم، فسار الیه اردشیر فقتله و قتل من معه و استخرج له اموالاً عظیمه. (کامل ابن اثیر چ مصر ج 1 ص 167) ، بلند کردن بنا. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، برداشتن آواز، آشکار کردن چیزی. آشکارا کردن چیزی، نسبت کردن سخن را به کسی. (منتهی الارب) ، بلند کردن نام. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، بلند گردانیدن قدر و منزلت کسی را: اشاد بذکره. (منتهی الارب) ، تعریف کردن، شناسانیدن گمشده را، هلاک کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
طبیبی ازشاگردان بقراط بوده است، (از الفهرست ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
رجوع به فراسیون شود
لغت نامه دهخدا
ژان د، مارشال فرانسه متولد در پو در سال 1609 و متوفی در آراس بسال 1647 میلادی وی با جمعی از داوطلبان فرانسوی به خدمت (گوستاو آدلف) پادشاه سوئددرآمد، در لیپزیک و نورمبرگ رشادتها بخرج داد بعد به فرانسه برگشت و با درجۀ سرهنگی به خدمت مشغول گردید و در سال 1638 میلادی به درجۀ مارشالی ارتقاء یافت، در نتیجۀ جراحاتی که در ’لان’ به او رسید فوت کرد
لغت نامه دهخدا
(ئی یِ)
از جمله بنادر معروف ممالک تابعۀ ایران واقع در کنار دریای مغرب من جمله در مصر است. رجوع به ایران باستان صص 1510- 1511 شود
لغت نامه دهخدا
به عربی هرمس است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پانسیونر
تصویر پانسیونر
شاگرد شبانه روزی
فرهنگ لغت هوشیار
فراسیون بنگرید به فراسیون گیاهی است از تیره نعناعیان که پوشیده از کرکهای پنبه یی مایل به سفید و ارتفاعش بین 30 تا 80 سانتیمتر است که در اماکن مخروب و کنار جاده ها و نقاط بایر غالب نواحی اروپا و شمال افریقا و جزایر قناری در آسیا (از جمله ایران) می روید. ساقه اش راست و منشعب و مایل به سفید و پوشیده از کرکهای پنبه یی و برگهای آن متقابل و ساده و بیضوی است. گلهایش سفید رنگ و به طور مجتمع در کنار برگهای انتهایی قرار دارند. از برگها و همچنین سرشاخه های گلدار آن استفاده دارویی بعمل می آید و در ترکیب شیمیایی آن تانن و مواد چرب و مواد صمغی و یک ماده تلخ به نام ماروبی ئین موجود است. از این گیاه در طبابت به عنوان خلط آور و مقوی قلب و تب بر و اشتها آور و تقویت عمومی و ازدیاد ترشح صفرا و ضد عفونی کننده مجاری تنفسی استفاده می کنند و نیز در معالجه تب نوبه از آن استفاده می شود اسانس گیاه مزبور را جهت معطر کردن آبجو ولیکورهای مختلف به کار می برند حشیشه الکلب فراسیون ابیض گندنای کوهی شافار. یا فراسیون ابیض. فراسیون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مانویون
تصویر مانویون
جمع مانوی، پیروان مانی، مانی گرایان
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده رازیانه رومی ازگیاهان گیاهی از تیره چتریان که یکساله است و ارتفاعش تا 50 سانتیمتر میرسد. برگهایش بشکل شبت و گلهایش چتری و میوه اش کوچک است و عطر تندی دارد رازیانج شامی بادیان رومی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یانسون
تصویر یانسون
رازیانه شامی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسیون
تصویر ناسیون
فرانسوی سرتک (جنس)، برشان (امت)، زانیچ (ملت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گارسون
تصویر گارسون
پیشخدمت کافه رستوران و مهمانخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شانسون
تصویر شانسون
فرانسوی ترانه، ژاژ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پانسیون
تصویر پانسیون
مهمانخانه
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که با پرداخت ماهیانه در آن مسکن گزینند و از کلیه امکانات آن برخوردار شوند، اقامتگاهی که از مسافران یا مشتریان خود به طور کامل یا نیمه کامل پذیرایی کند، مهمانکده، شبانه روزی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گارسون
تصویر گارسون
((سُ))
گارسن، پیشخدمت در رستوران ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گاسیدن
تصویر گاسیدن
احتمال دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
پادو، پیشخدمت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی