جدول جو
جدول جو

معنی گاراژدار - جستجوی لغت در جدول جو

گاراژدار
صاحب گاراژ
تصویری از گاراژدار
تصویر گاراژدار
فرهنگ فارسی عمید
گاراژدار
(تَ / تِ / تُ رَ / رُو)
دارندۀ گاراژ، متصدی گاراژ، کسی که مسئول حمل بار و مسافران است، رجوع به گاراژ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دارادار
تصویر دارادار
شان و شوکت، کروفر، جنگ وهیاهو
فرهنگ فارسی عمید
عمل گاراژدار، گاراژ داشتن، به کار گاراژ پرداختن، رجوع به گاراژ و گاراژدار شود
لغت نامه دهخدا
دار و گیر، دیر پاییدن، ثبات داشتن و مدارا کردن و بسیار ماندن، (برهان) :
روز دارادار و بردابرد میدان نبرد
هر غلام شه، بمردی همنبرد زال باد،
سوزنی،
رجوع به داردار شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گاراژ دار
تصویر گاراژ دار
پاساد دار
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که امور گاراژ را بعهده دارد دارنده گاراژ متصدی گاراژ: با گاراژدار قرار گذاشته بودم که طرف عصری مسافر حرکت کند
فرهنگ لغت هوشیار
پاساد داری عمل و شغل گاراژدار، اجرت نگاهبانی ماشین و وسیله نقلیه: شبی... . ریال از ما گاراژداری میگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دارادار
تصویر دارادار
ثبات و پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
پشت سرهم و با شاب
فرهنگ گویش مازندرانی