جدول جو
جدول جو

معنی گئم - جستجوی لغت در جدول جو

گئم
قد بلند، گام بلند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گرم
تصویر گرم
اندوه، غم، دلتنگی
زخم، جراحت
قسمت تحتانی پشت گردن که بین دو شانه قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم
تصویر گرم
واحد اندازه گیری جرم در دستگاه متری، معادل یک هزارم کیلوگرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گام
تصویر گام
فاصلۀ میان دو پا هنگام راه رفتن، قدم
لجام
هشت نت که به ترتیب طبیعی صداها پشت سر هم باشد
گام برداشتن: به راه افتادن، قدم بر داشتن
گام برگرفتن: به راه افتادن، قدم بر داشتن، گام برداشتن
گام بیرون نهادن: قدم بیرون گذاشتن، از حد خود تجاوز کردن
گام زدن: قدم زدن، قدم برداشتن، راه رفتن، برای مثال اگر گامی زدم در کامرانی/ جوان بودم چنین باشد جوانی (نظامی۲ - ۲۶۳)
گام سپردن: راه پیمودن، طی طریق کردن
گام شمردن: قدم برداشتن، گام زدن، از روی حساب و به احتیاط قدم برداشتن
گام گذاردن: قدم گذاشتن، گام نهادن
گام گذاشتن: قدم گذاشتن، گام نهادن
گام نهادن: قدم گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم
تصویر گرم
مقابل سرد، دارای حرارت مثلاً آب گرم،
به وجود آورندۀ گرما مثلاً پتوی گرم،
کنایه از با محبت و صمیمیت مثلاً سلام گرم،
کنایه از پرهیجان، باشور و نشاط مثلاً مجلس گرم،
کنایه از مطلوب، دلنشین مثلاً صدای گرم،
ویژگی رنگی که القاکنندۀ احساس گرما یا هیجان است مثلاً نارنجی رنگی گرم است،
در طب قدیم از مزاج های چهارگانۀ بدن مثلاً طبع گرم،
در حال گرمی مثلاً چای را گرم بنوش
گرم راندن: کنایه از تند راندن، به شتاب راندن، شتافتن، تند رفتن
گرم گرفتن: کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گوم
تصویر گوم
اذخر گورگیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گام
تصویر گام
قدم، فاصله میان دو پا هنگام راه رفتن
فرهنگ لغت هوشیار
گرما، دارای حرارت، نقیص سرد غم، اندوه و زحمت، دلگیری پنج گرم تقریباً برابر یک مثقال است، واحد وزن در فرانسه می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گژم
تصویر گژم
نارون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لئم
تصویر لئم
همریخت هم چهره، سازواری، آشتی، انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گُ))
اندوه، زحمت، غم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گَ))
آن چه دارای گرماست، ضد سرد، با محبت، صمیمی، تندخو، دلنشین، دلچسب
گرم و سرد چشیده: کنایه از آن که تجربه های بسیار کرده و ورزیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
میان دو دوش، گوشت پس گردن نزدیک به مازه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گام
تصویر گام
فاصله میان دو پا، قدم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم
تصویر گرم
((گِ رَ))
یک هزارم کیلو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گام
تصویر گام
توالی طبیعی هشت نت موسیقی که به طور طبیعی پشت سر هم قرار بگیرند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گیم
تصویر گیم
((گِ))
دور بازی مثلاً در بازی تنیس یا والیبال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گام
تصویر گام
Step
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گرم
تصویر گرم
Warm
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گام
تصویر گام
pas
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گرم
تصویر گرم
chaud
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گام
تصویر گام
Schritt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرم
تصویر گرم
warm
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گرم
تصویر گرم
ciepły
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گام
تصویر گام
krok
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گام
تصویر گام
шаг
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گرم
تصویر گرم
тёплый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گام
تصویر گام
крок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرم
تصویر گرم
теплий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گرم
تصویر گرم
cálido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گام
تصویر گام
paso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از گام
تصویر گام
passo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرم
تصویر گرم
morno
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از گرم
تصویر گرم
caldo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از گام
تصویر گام
passo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی