- کیٔ (زَ قَفَ)
ترسیدن و بددل شدن. (تاج المصادر بیهقی) (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) : کاء عن الامر یکی ٔ کیئاً و کیئه، سست شد و بازایستاد، و گویندچشم از آن برگرفت و به سوی آن برنگردانید، و گویند بیمناک و هراسناک گردید از آن. (از اقرب الموارد). چشم از چیزی بازداشتن که آن را کراهت دارد. (زوزنی)
