بغض و دشمنی که انسان در دل نگه دارد، دشمنی، عداوت، کینه، جنگ، انتقام کین ایرج: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو کردی «کین ایرج» را سرآغاز / جهان را کین ایرج نوشدی باز (نظامی۱۴ - ۱۸۱) کین سیاوش: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، کین سیاووش، برای مثال چو زخمه راندی از کین سیاوش / پر از خون سیاوشان شدی گوش (نظامی۱۴ - ۱۸۱) کین سیاووش: در موسیقی از الحان سی گانۀ باربد، کین سیاوش کین آختن: کینه کشیدن، انتقام گرفتن، کنایه از جنگ کردن برای مثال همی برد بر هر سوی تاختن / بدان تاختن بود کین آختن (فردوسی - ۸/۲۲۰)