جدول جو
جدول جو

معنی کیماک - جستجوی لغت در جدول جو

کیماک
نوار پهنی که بر بالای بار اسب و خر می بستند، تنگ
تصویری از کیماک
تصویر کیماک
فرهنگ فارسی عمید
کیماک
نوار پهنی که بالای بار اسب و ستور می بندند سرشیر. نواری پهن که بر بالای بار الاغ و استر کشند بالا تنگ: در کار و برون کار هستی گه آهن و گه دوال کیماک. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار
کیماک
قیماق، سرشیر
تصویری از کیماک
تصویر کیماک
فرهنگ فارسی معین
کیماک
تنگ، نوار پهنی که بر بالای بار اسب و خر می بندند
تصویری از کیماک
تصویر کیماک
فرهنگ فارسی معین
کیماک
قیماق، سرشیر
تصویری از کیماک
تصویر کیماک
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جانوری که از پوستش پوستین کنند (برهان) توضیح با مراجعه بماخذی که در دست بود تشخیص این جانور میسر نشد زیرا حیوانات متعدد بصفت فوق متصفند: همه نافه مشک و موی سمور ز سنجاب و قاقم ز کیمال و بور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیمال
تصویر کیمال
((کِ))
جانوری که از پوستش پوستین سازند
فرهنگ فارسی معین