- کیماک
- نوار پهنی که بر بالای بار اسب و خر می بستند، تنگ
معنی کیماک - جستجوی لغت در جدول جو
- کیماک
- نوار پهنی که بالای بار اسب و ستور می بندند سرشیر. نواری پهن که بر بالای بار الاغ و استر کشند بالا تنگ: در کار و برون کار هستی گه آهن و گه دوال کیماک. (سوزنی)
- کیماک
- قیماق، سرشیر
- کیماک
- تنگ، نوار پهنی که بر بالای بار اسب و خر می بندند
- کیماک
- قیماق، سرشیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جانوری که از پوستش پوستین کنند (برهان) توضیح با مراجعه بماخذی که در دست بود تشخیص این جانور میسر نشد زیرا حیوانات متعدد بصفت فوق متصفند: همه نافه مشک و موی سمور ز سنجاب و قاقم ز کیمال و بور