- کوکنار
- خشخاش، غلاف و غوزۀ خشخاش
معنی کوکنار - جستجوی لغت در جدول جو
- کوکنار
- خشخاش
- کوکنار ((کُ))
- غوزه خشخاش که از آن تریاک گیرند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مصیبت زده ماتم دار، اندوهگین غمگین
نوعی مار بی زهر که حشرات را می خورد
نیکوکار، شخص درستکار و خوش رفتار و بخشنده
کوهستان، جایی که در آن کوه بسیار باشد، کوهسار
فرانسوی اخرای ساخته
نگهبان مراقب پاسدار: (شاهزاده از آن غافل افتاد که در آن شب اضداد او کشیکچی اند و محتمل است که دروب دولتخانه مسدود ساخته)
سرو کوهی
کهستان، کوهساره، کوهستان، ناحیه کوه
محسن، خیر، کسی که خیر و نیکی بمردم رساند
محلی که در آن کوکنار (پوست خشخاش) دم کرده می نوشیدند
اکسترن
روی بنا نمای عمارت
روی بنا، نمای ساختمان
کوچۀ تنگ و سرپوشیده، ساباط، دالان
وکرها، آشیانۀ پرنده ها، جمع واژۀ وکر
کسی که تازه به کاری یا فراگرفتن هنری شروع کرده، تازه کار، کم تجربه
نوکر، خدمتکار مرد، مستخدم، چاکر
سپاهی
نوکر، خدمتکار مرد، مستخدم، چاکر
سپاهی
کسی که در شب گردش می کند، شبگرد، عسس، میر شب
دزدی که در شب دزدی می کند
دزدی که در شب دزدی می کند
سیاکوتی، درختچه ای از تیرۀ گل سرخیان با شاخه های انبوه و خاردار و برگ های سبز تیره که گل های آن در طب به عنوان مقوی قلب و ضد تشنج به صورت دم کرده یا پودر به کار می رود، بلک، سرخ ولیک، قره گیله، ولک، کورچ، کویچ، مارخ، ولیک، سیاه الله
بخار، درودگر
ماده ای سمی دارای ترکیب شیمیایی درهم و متفاوت که بومیان آمریکای جنوبی آنرا برای زهر آلود ساختن نوک نیزه صید حیوانات بکار میبرند. این ماده از گیاهان مختلف خصوصا گونه های مختلف جوالقی و گیاهان تیره کبابه و تیره عشقه ها و غیره استخراج میشود
تازه کار
جمع وکنه
جمع وکر، لانه ها، آشیانه ها
نما، نمای ساختمان