جدول جو
جدول جو

معنی کوژی - جستجوی لغت در جدول جو

کوژی
دوتایی، (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، حدبه، احدیداب، خمیدگی، کوژ بودن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ز کوژی پشت من چون پشت پیران
ز سستی پای من چون پای بیمار،
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 217)،
و رجوع به کوژ و کوزی شود، چین و شکن، جعد، شکنج:
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
شکنج و کوژی در زلف و جعد آن محتال،
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توژی
تصویر توژی
توشی، نوعی ضیافت که در آن هرکس هر طعامی دارد بیاورد و با هم بخورند، نوعی ضیافت که هر کسی سهم خود را بدهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولی
تصویر کولی
مردم چادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فال بینی و فروش سبد می پردازند، لوری، لولی، غرشمال، قرشمال، کنایه از کسی که داد و فریاد بیهوده می کند، بی شرم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویژ
تصویر کویژ
زالزالک، درخت کوچکی از تیرۀ گل سرخی با گل های سفید و شاخه های خاردار، میوۀ این درخت که شبیه ازگیل اما کوچک تر و زرد رنگ و دارای هستۀ سخت است و در اوایل پاییز می رسد، کوهج، کویج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوژه
تصویر کوژه
خر سفید رنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوفی
تصویر کوفی
از مردم کوفه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کویژ
تصویر کویژ
آلوی کوهی زعرور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوژی
تصویر گوژی
خمیدگی انحنا: قوس گوژی پشت، قوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولی
تصویر کولی
غرشمال ارقه. فاحشه. سواری روی کول و پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
مقابل دشتی، جبلی، منسوب به کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوژه
تصویر کوژه
خر سفید رنگ اقمر
فرهنگ لغت هوشیار
هندی گمیه (گویش ایلامی) از گیاهان صدف یکی از جانوران نرم تن از رده شکمپاییان که در سواحل دریا های گرم (اقیانوس هند و سواحل افریقا) فراوانست این صدف سفید رنگ است و بشکل و اندازه یک سکه معمولی میباشد کوره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوسی
تصویر کوسی
کدو از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
ترکی مغولی آزوغه توشه علوفه و آزوقه و سیورسات: سلطان ارز روم قضای حقی را که او وقت محاصره اخلاط بمدد علوفه و کوشی نشانده بانواع مبرات و کرامات مخصوص شد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوفی
تصویر کوفی
منسوب به کوفه: اهل کوفه از مردم کوفه، خطی مخصوص از خطوط اسلامی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاژی
تصویر کاژی
احولی دوبینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توژی
تصویر توژی
ضیافتی که در آن هر کس طعامی با خود آورد و با هم تناول کنند دانگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولی
تصویر کولی
((کُ))
دوره گرد، بیابانگرد، فاحشه، غرشمال، ارقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوری
تصویر کوری
نابینایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولی
تصویر کولی
سواری روی کول و پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوژه
تصویر کوژه
((ژِ))
خر سفید رنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوکی
تصویر کوکی
دارای کوک به عنوان وسیله تنظیم مثل ماشین، ساعت، عروسک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
Mountain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوری
تصویر کوری
Blindness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montanhoso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوری
تصویر کوری
cegueira
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
bergig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوری
تصویر کوری
Blindheit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
górski
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوری
تصویر کوری
ślepota
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
горный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوری
تصویر کوری
слепота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
гірський
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوری
تصویر کوری
сліпота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کوهی
تصویر کوهی
montañoso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی