معنی کوژی
- کوژی
- دوتایی، (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، حدبه، احدیداب، خمیدگی، کوژ بودن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
ز کوژی پشت من چون پشت پیران
ز سستی پای من چون پای بیمار،
فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 217)،
و رجوع به کوژ و کوزی شود، چین و شکن، جعد، شکنج:
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
شکنج و کوژی در زلف و جعد آن محتال،
فرخی
