جدول جو
جدول جو

معنی کولیت - جستجوی لغت در جدول جو

کولیت
التهاب حاد یا مزمن روده که ممکن است به دلیل تنگی یا زخم باشد
تصویری از کولیت
تصویر کولیت
فرهنگ فارسی عمید
کولیت
ورم مخاط روده فراخ که معمولا با عوارض دفع بلغم و خون و چرک همراه است ورم قولون
فرهنگ لغت هوشیار
کولیت
((کُ))
ورم مخاط روده فراخ که معمولاً با عوارض دفع بلغم و خون و چرک همراه است، ورم قولون
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از اولیت
تصویر اولیت
پیشی تقدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
سرپرستی و رسیدگی امری را بعهده کسی سپردن، والی گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
عهده داری امور املاک موقوفه، عهده دار شدن، سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولوت
تصویر کولوت
فرانسوی گردنال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولیت
تصویر تولیت
((تُ لِ یَ))
والی گردانیدن، رسیدگی به امری را به عهده کسی گذاشتن، به عهده گرفتن املاک موقوفه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیت
تصویر کلیت
همگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کولی
تصویر کولی
مردم چادرنشینی که در مسیر خود به کارهایی از قبیل خوانندگی، نوازندگی، فال بینی و فروش سبد می پردازند، لوری، لولی، غرشمال، قرشمال، کنایه از کسی که داد و فریاد بیهوده می کند، بی شرم
فرهنگ فارسی عمید
هر چیز که عمومیت داشته باشد و شامل همه اجزاء بود، تمامیت، کل بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولی
تصویر کولی
غرشمال ارقه. فاحشه. سواری روی کول و پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلیت
تصویر کلیت
((کُ لّ یَّ))
کل بودن، تمامیت، مقابل جزئیت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولی
تصویر کولی
سواری روی کول و پشت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولی
تصویر کولی
((کُ))
دوره گرد، بیابانگرد، فاحشه، غرشمال، ارقه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کلیت
تصویر کلیت
Wholeness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
целостность
دیکشنری فارسی به روسی
पूर्णता
دیکشنری فارسی به هندی
ความสมบูรณ์
دیکشنری فارسی به تایلندی