سرگین گردان، حشره ای سیاه و پردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سرگین غلتان، سرگین گردانک، خروک، خبزدو، خبزدوک، خزدوک، چلاک، چلانک، کستل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگردانک، بالش مار، کوز، جعل، قرنبا
سِرگین گَردان، حشره ای سیاه و پِردار، بزرگ تر از سوسک های خانگی که در بیابان های گرم پیدا می شود و بیشتر روی سرگین حیوانات می نشیند و آنرا با چرخاندن حمل میکند، سِرگین غَلتان، سِرگین گَردانَک، خَروَک، خَبَزدو، خَبَزدوک، خَزدوک، چَلاک، چَلانَک، کَستَل، گوگار، گوگال، تسینه گوگال، گوگَردانَک، بالش مار، کَوَز، جُعَل، قُرُنبا
غوزۀ پنبه را گویند که هنوز نشکفته باشد، یعنی غلافی که پنبه در درون آن است. (برهان). بالضم و واومجهول... غوزۀ پنبه که هنوز ناشکفته باشد. (فرهنگ رشیدی). غوزۀ پنبۀ ناشکفته را گویند. (آنندراج)
غوزۀ پنبه را گویند که هنوز نشکفته باشد، یعنی غلافی که پنبه در درون آن است. (برهان). بالضم و واومجهول... غوزۀ پنبه که هنوز ناشکفته باشد. (فرهنگ رشیدی). غوزۀ پنبۀ ناشکفته را گویند. (آنندراج)
نوعی است از خربزه که عرب آن را صنعه خوانند و عجم دستنبو خوانندو خاصیت آن مانند خربزه است، (نزههالقلوب)، ظاهراً مصحف کالک است، رجوع به کالک در همین لغت نامه شود
نوعی است از خربزه که عرب آن را صنعه خوانند و عجم دستنبو خوانندو خاصیت آن مانند خربزه است، (نزههالقلوب)، ظاهراً مصحف کالک است، رجوع به کالک در همین لغت نامه شود
به معنی دویم کولاب است که موجۀ عظیم باشد، (برهان)، به معنی کلاک یعنی موج بزرگ نوشته شده، (از آنندراج)، همان کلاک یعنی موج بزرگ، (فرهنگ رشیدی)، موجۀ عظیم، (ناظم الاطباء)، بعضی به معنی طوفان گفته اند، (فرهنگ رشیدی)، افادۀ معنی طوفان نیز می کند، (آنندراج)، در گیلان طوفان دریا را گویند، (حاشیۀ برهان چ معین)، تلاطم امواج دریا، (فرهنگ فارسی معین)، طوفان دریا، طوفان دریایی، انقلاب در دریا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، باد و برف، (ناظم الاطباء)، طوفان برف و باد، انقلاب در هوا، دمه، دمق، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
به معنی دویم کولاب است که موجۀ عظیم باشد، (برهان)، به معنی کلاک یعنی موج بزرگ نوشته شده، (از آنندراج)، همان کلاک یعنی موج بزرگ، (فرهنگ رشیدی)، موجۀ عظیم، (ناظم الاطباء)، بعضی به معنی طوفان گفته اند، (فرهنگ رشیدی)، افادۀ معنی طوفان نیز می کند، (آنندراج)، در گیلان طوفان دریا را گویند، (حاشیۀ برهان چ معین)، تلاطم امواج دریا، (فرهنگ فارسی معین)، طوفان دریا، طوفان دریایی، انقلاب در دریا، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، باد و برف، (ناظم الاطباء)، طوفان برف و باد، انقلاب در هوا، دمه، دمق، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
بمعنی کوژانوک است که پرۀ کلیدان درباغ و طویله و امثال آن باشد، (برهان)، به معنی پرۀکلید زیرا که نوکش کژ است، (آنندراج) (انجمن آرا)، و رجوع به کوژانوک شود
بمعنی کوژانوک است که پرۀ کلیدان درباغ و طویله و امثال آن باشد، (برهان)، به معنی پرۀکلید زیرا که نوکش کژ است، (آنندراج) (انجمن آرا)، و رجوع به کوژانوک شود
کوچی خان. فرزند ارشد شیبک خان. از پادشاهان ازبک و معاصر صفویه بوده است. وی 28 سال پادشاهی کرد و بین او و شاه طهماسب اول پس از چند بار زد و خورد آشتی برقرار شد. (فرهنگ فارسی معین)
کوچی خان. فرزند ارشد شیبک خان. از پادشاهان ازبک و معاصر صفویه بوده است. وی 28 سال پادشاهی کرد و بین او و شاه طهماسب اول پس از چند بار زد و خورد آشتی برقرار شد. (فرهنگ فارسی معین)
به معنی کنشتو و آن گیاهی باشد که بدان جامه شویند. (برهان) (ناظم الاطباء) : تو خوش بنشین که اعدای تو شستند ز ملکت دل به صابون کنشتوک. فخری اصفهانی (از آنندراج)
به معنی کنشتو و آن گیاهی باشد که بدان جامه شویند. (برهان) (ناظم الاطباء) : تو خوش بنشین که اعدای تو شستند ز ملکت دل به صابون کنشتوک. فخری اصفهانی (از آنندراج)