کندذهن. (آنندراج). کودن و بیهوش. (ناظم الاطباء). کندفهمنده. آنکه دیر مطالب را فهم کند. کندذهن. دیرفهم. (فرهنگ فارسی معین). بلید. کودن. بطی ءالانتقال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هر کجا تیزفهم و فرزانیست بندۀ کندفهم نادانیست. سنائی
کندذهن. (آنندراج). کودن و بیهوش. (ناظم الاطباء). کندفهمنده. آنکه دیر مطالب را فهم کند. کندذهن. دیرفهم. (فرهنگ فارسی معین). بلید. کودن. بطی ءالانتقال. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : هر کجا تیزفهم و فرزانیست بندۀ کندفهم نادانیست. سنائی
کج اندیشه. که فهم و دریافت او ناراست و غلط باشد. که به خطا چیزی را دریافت کرده باشد. (ناظم الاطباء). مقابل تیزفهم. مقابل فهیم: سرّ دهنش هیچ نگفتیم به زاهد با زاهد کج فهم معما نتوان گفت. اسیری لاهیجی (از آنندراج)
کج اندیشه. که فهم و دریافت او ناراست و غلط باشد. که به خطا چیزی را دریافت کرده باشد. (ناظم الاطباء). مقابل تیزفهم. مقابل فهیم: سِرّ دهنش هیچ نگفتیم به زاهد با زاهد کج فهم معما نتوان گفت. اسیری لاهیجی (از آنندراج)