- کورباطن
- تیره دل، آنکه هر چیزی را تیره می بیند، کوردل، کندفهم
معنی کورباطن - جستجوی لغت در جدول جو
- کورباطن
- کسی که همه چیز را تیره و تار ببیند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کور دل کند فهم کم هوش کور دل: مدار چشم ازین کور باطنان انصاف که گشته است بعنقا هم آشیان انصاف. (صائب)
کند فهمی کم هوشی
نگهبان گور، محافظ مقبره
کاروان، گروه مسافرانی که با هم سفر می کنند، چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید، اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد
قطار شتر و استر وخر: (شتر بود بر کوه صد کاروان بهر کار بانکی یکی ساربان)، قافله کاروان: (دیههاء خواف و باخرز بشبیخونها و مغافصات فرو میگرفتند و میکشتند و کاربانها میزدند) (عتبه الکتبه)، وکیل (محمود بن عمر)
محافظ قبرنگهبان مقبره: یکی بنده باشم روان ترا پرستش کنم گوربان ترا
قافله، عده ای مسافر که با هم حرکت کنند، کاروان
آشی که از کور (کبر) پزند
جاری، رایج
جریان، بحبوحه، جریان هوا
جریان هوا، جریان