- کود
- تودۀ چیزی، خرمن، کوت، سرگین چهارپایان یا خاک روبه، زباله، علف های پوسیده و سایر مواد که برای قوت دادن زمین در مزارع می ریزند، بار
کود شیمیایی: در کشاورزی کود مصنوعی که از شوره، آمونیاک، آهک، گرد استخوان و برخی مواد دیگر برای زراعت درست می کنند
معنی کود - جستجوی لغت در جدول جو
- کود
- توده و خرمن غله را گویند
- کود
- هر یک از مواردی که به طور طبیعی مثل پهن چهارپایان یا مصنوعی مثل انواع کود شیمیایی برای تقویت و رشد گیاه به طور مصنوعی به خاک اضافه می شود
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مجموعه
احمق
بچه، پسر یا دختر خردسال
کند فهم، کم عقل، احمق، کنایه از تنبل، یابو، اسب کندرو، فیل
پارسی تازی گشته کوده توده خاک و جز آن کپه خاک
کند فهم، کور ذهن، دیریاب، نادان، کج طبع، کم عقل
صغیر، کوچک، طفل و بچه کوچک صغیر، فرزندی که بحد بلوغ نرسیده (پسر یا دختر) طفل، جمع کودکان: و زنان و کودکان را اسیر گردانیدند. یا کودک غازی. پسر بازیکن که پیش آهنگ دیگران بود و پیش از آنان از چنبر بگذرد: باد چالاک در رسن بازی سر تو همچو کودک غازی. (کمال اسماعیل)، جوان: بازرگانی که زن نیکو و کودک گزیند و عمر در سفر گذارد
قاطر، فیل
بچۀ گاو و گوزن، گودر
راست ایستادن ترازو، آرمیدن و بر جای بودن، آسودن، آرام شدن، ایستادن باد یا آب
آرام گرفتن، ساکن شدن، برجای بودن، ایستادن مثل ایستادن آب یا باد، بازایستادن
Stagnation
застой
Stagnation
застій
stagnacja
estagnação
stagnazione
estancamiento
stagnation
stagnatie
ठहराव
stagnasi
جمودٌ
קִפָּאוֹן
durgunluk