جدول جو
جدول جو

معنی کوثر - جستجوی لغت در جدول جو

کوثر(دخترانه)
نام چشمه ای در بهشت، نام سوره ای در قرآن کریم که یکی از شأن نزول های آن تولد حضرت فاطمه است
تصویری از کوثر
تصویر کوثر
فرهنگ نامهای ایرانی
کوثر
نهری در بهشت، صد و هشتمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۳ آیه، إنّااعطینا، هر چیز فراوان و متراکم، شخص بزرگ و پرخیر، بخشنده
تصویری از کوثر
تصویر کوثر
فرهنگ فارسی عمید
کوثر(کَ ثَ)
سورۀ صدوهشتمین از قرآن، مکیه و آن سه آیت است، پس از ماعون و پیش از کافرون. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
کوثر(کَ ثَ)
جویی است در بهشت که از آن جمیع چشمه های بهشت جاری می گردد. (منتهی الارب) (آنندراج). نهری در بهشت. (از اقرب الموارد) : چشمۀ کوثر. حوض کوثر. نهر کوثر: انا اعطیناک الکوثر (قرآن 1/108) ، ما بدادیم ترا حوض کوثر. (ترجمه تفسیر طبری).
چو روی یار من شد دهر گویی
همی عارض بشوید بآب کوثر.
دقیقی.
آبش همه از کوثر و از چشمۀ حیوان
خاکش همه از عنبر و کافور عجین است.
منوچهری.
یکی قطره زو بر کفم برچکید
کف دست من گشت چون کوثری.
منوچهری.
برنه به کف دستم آن جام چو کوثر
جام دگر آور به کف دست دگر نه.
منوچهری.
گه رستخیز آب کوثر وراست
لوا و شفاعت سراسر وراست.
اسدی.
صحراش منقش همه مانندۀ دیبا
آبش عسل صافی مانندۀ کوثر.
ناصرخسرو.
ای هوشیار مرد چه گویی که آن گروه
هرگز سزای نعمت فردوس و کوثرند.
ناصرخسرو.
در بزمگاه مالک ساقی زمانه اند
این ابلهان که در طلب جام کوثرند.
ناصرخسرو.
گویند بهشت و حور و کوثر باشد
و آنجا می ناب و شهد و شکر باشد.
(منسوب به خیام).
آب وی آب زمزم و کوثر
خاک وی جمله عنبر و کافور.
(از کلیله و دمنه).
قطرۀ کوثر و قمطرۀ قند
از شکرهای لفظاو اثر است.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 85).
در لب تو هست از کوثر اثر
در دل خاقانی از آتش نشان.
خاقانی.
به بوتراب که شاه بهشت و کوثر اوست
فدای کعب و ترابش کواعب و اتراب.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 51).
چو طاووسی عقابی بازبسته
تذروی بر لب کوثر نشسته.
نظامی.
چون نمی آید بسر زآن بحر هیچ
پس چراصد چشمه چون کوثر رسید.
عطار.
چون که آب خوش ندید آن مرغ کور
پیش او کوثر نماید آب شور.
مولوی.
عارضش باغی، دهانش غنچه ای
بل بهشتی در میانش کوثری.
سعدی.
بیا ای شیخ و از خم خانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد.
حافظ.
فردا شراب کوثر و حور ازبرای ماست
و امروزنیز ساقی مهروی و جام می.
حافظ
دهی از دهستان دربقاضی است که در بخش حومه شهرستان نیشابور واقع است و 118 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
کوثر(کَ ثَ)
بسیار از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، غبار بسیار و برهم نشسته. (منتهی الارب) (آنندراج). غباری که هنگام برخاستن بسیار درهم پیچد. (از اقرب الموارد) ، مرد بسیارخیر و بسیاردهش. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، مهتر. (منتهی الارب) (آنندراج). سرور بسیارخیر. (از اقرب الموارد) ، اسلام، نبوت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نیکی بسیار. (ترجمان القرآن) ، فرزندان بسیار. اولاد بسیار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
کوثر
جویی است در بهشت که از آن جمیع چشمه های بهشت جاری میگردد، چشمه کوثر، هر چیز متراکم و فراوان، خیرکثیر
فرهنگ لغت هوشیار
کوثر((کَ ثَ))
بسیار از هر چیز، نام جویی در بهشت
تصویری از کوثر
تصویر کوثر
فرهنگ فارسی معین
کوثر
چشمه
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کویر
تصویر کویر
زمین شوره زار، سراب، شیر ژیان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوزر
تصویر کوزر
خوشۀ گندم که هنگام کوبیدن خرمن خرد نشده باشد، کوزاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کولر
تصویر کولر
دستگاهی که برای خنک کردن هوای ساختمان به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کوار
تصویر کوار
سبد بزرگ برای حمل میوه، کندو، کباره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موثر
تصویر موثر
تاثیرگذار، مسبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کودر
تصویر کودر
بچۀ گاو و گوزن، گودر
فرهنگ فارسی عمید
(کَ ثَ)
از شعرای اردبیل است. صوفی وش و درویش نهاد بود و مذهب نقطوی داشت و پیروان محمود وی را خلیفه می خواندند. این بیت از اوست:
تو چنان جفاپسندی که اگر خدنگ نازت
سوی دل گشاد یابد به کرشمه بازداری.
(از ترجمه تذکرۀ مجمعالخواص خیام پور)
شاعری خوش طبع و وسیعمشرب است. این رباعی از او است:
با خلق زمانه کوثری راز مگو
این راز بر مردم غماز مگو
دانی دهن کوه چرا پرسنگ است
یعنی که هر آنچه بشنوی بازمگو.
(از تذکرۀ نصرآبادی ص 320)
از شعرای بخارا بوده و در هرات درگذشت. این مطلع از او است:
در خیال پستۀ خندان آن بادام چشم
چشمۀ خونی است چشم ما که دارد نام چشم.
(ترجمه مجالس النفایس ص 45)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
بسیار گردیدن گرد و برهم نشستن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(ثا)
دهی از دهستان تل بزان است که در بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
سهیده سوتار ده هناییده سهند سوتومند کارو مند کار ساز نشانگذار نو ژنده آنچه مورد تاثیر واقع شده. اثر کننده نشان گذارنده: خودموثرتر نباشد مه زنان ای بسانان که ببرد عرق جان. (مثنوی. نیک. 276: 6) یا موثر تام. علت تام. تاثیر، گذارنده اثر و نشان، کارگر، کاری
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست با پرواز عالی و با استقامت که از سار بزرگتر ولی از کبک کوچکتر است و خود راسته مشخصی را در بین پرندگان بوجود میاورد که بنام راسته کبوتران نامیده میشود و شامل تمام گونه های مختلف کبوتر ها میگردد. منقار کبوتر ان ضعیف و در قاعده بر آمده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کولر
تصویر کولر
دستگاهی که هوای اطاق و سالن را خنک کند، آرام بخش
فرهنگ لغت هوشیار
زمین بی آب و شوره زار باشد و آنرا بعربی قراح گویند، زمین شوره زار و بی آب و گیاه، کویر نمک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاثر
تصویر کاثر
بسیار انبوه بسیار کثیر: (در غمار دیار اسلام با وجود چنان لشکری (کاثر) وافر دلهای خواص وعوام حشم شکسته شد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کوثل
تصویر کوثل
فوفل پوپل از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
خوشه گندم و جوی که در وقت کوفتن خرمن خرد نشده و بار دیگر بکوبند قصاله قصامه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوثر
تصویر اوثر
کینه کین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاثر
تصویر کاثر
((ثِ))
بسیار، کثیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوار
تصویر کوار
سبزی خوردنی، تره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کولر
تصویر کولر
((لِ))
دستگاهی معمولاً برقی برای خنک کردن هوای داخل یک فضا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کوزر
تصویر کوزر
((زَ))
خوشه گندم و جو، غربیل، الک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کویر
تصویر کویر
((کَ))
زمین وسیع و شوره زار، شیر ژیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موثر
تصویر موثر
هنایا، هناینده، کارگر، کارایی، کارساز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موثر
تصویر موثر
Effective, Efficacious, Contributive, Haunting
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موثر
تصویر موثر
contributivo, eficaz, arrepiante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موثر
تصویر موثر
przyczynowy, skuteczny, straszny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موثر
تصویر موثر
способствующий , эффективный , навязчивый
دیکشنری فارسی به روسی