جمع واژۀ امور و جج امر: صدراعظم امورات لازمۀ مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته... (از لایحۀ قانون مشیرالدوله صدراعظم که بصحۀ ناصرالدین شاه رسیده، از فرهنگ فارسی معین)
جَمعِ واژۀ امور و جج ِ امر: صدراعظم امورات لازمۀ مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته... (از لایحۀ قانون مشیرالدوله صدراعظم که بصحۀ ناصرالدین شاه رسیده، از فرهنگ فارسی معین)
نام قلعه ای به بست و تکیناباد که یمین ملک در آغاز حملۀ مغول وزیر سلطان جلال الدین شمس الملک را در آنجا محبوس کرد. رجوع به تاریخ جهانگشا ج 2 ص 194 و 195 شود
نام قلعه ای به بست و تکیناباد که یمین ملک در آغاز حملۀ مغول وزیر سلطان جلال الدین شمس الملک را در آنجا محبوس کرد. رجوع به تاریخ جهانگشا ج 2 ص 194 و 195 شود
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
جمع مصوره، نگاشتگان چهر یافتگان پنداشتگان جمع مصوره (مصور) : صورت داده ها شکل پذیرفته ها: و هر یکی ازین مصورات بر صورت خویش محفوظ است اندر حال حیات نبات وحیوان، نقاشی شده ها، تصور شده ها، جمع مصوره (مصور) : صورت دهنده ها، نقاشی کنندگان
جمع مشهوره، شناختگان جمع مشهوره (مشهور) : مشهورها، قضایایی باشند که همه مردم بدان اعتراف کرده باشند از راه عادات ومتضمن بودن مصالح آنها و غیره. یا مشهورات بظاهر. آن مقدمات باشند که باول شنیدن چنین و هم افتد که ایشان مشهورند و چون بحقیقت بنگری مشهور نباشند. یا مشهورات حقیقی. آن مقدمات باشند که حقیقه مشهورند نه بظاهر: مشهورات حقیقی مطلق چنانک عدل حسن است و ظلم قبیح و این حکم بحسب مصالح جمهور یا بسبب عادات فاضله و اخلاق جمیله که در نفوس راسخ باشد یا بسبب قوتی از قوتهاء نفس ناطقه غیر عقلی مانند رقت یا حمیت یا حیا یا غیر آن مقبول بود بنزدیک همه کس. یا مشهورات محدود. مقدماتی بود که بنزدیک قومی مشهور باشد چنانک تصدیق بان که تسلسل محال است بنزدیک متکلمان و هر اهل علمی و صناعتی را مانند آن مشهورات باشد که نزدیک غیر ایشان باشد که مقبول نبود
جمع مشهوره، شناختگان جمع مشهوره (مشهور) : مشهورها، قضایایی باشند که همه مردم بدان اعتراف کرده باشند از راه عادات ومتضمن بودن مصالح آنها و غیره. یا مشهورات بظاهر. آن مقدمات باشند که باول شنیدن چنین و هم افتد که ایشان مشهورند و چون بحقیقت بنگری مشهور نباشند. یا مشهورات حقیقی. آن مقدمات باشند که حقیقه مشهورند نه بظاهر: مشهورات حقیقی مطلق چنانک عدل حسن است و ظلم قبیح و این حکم بحسب مصالح جمهور یا بسبب عادات فاضله و اخلاق جمیله که در نفوس راسخ باشد یا بسبب قوتی از قوتهاء نفس ناطقه غیر عقلی مانند رقت یا حمیت یا حیا یا غیر آن مقبول بود بنزدیک همه کس. یا مشهورات محدود. مقدماتی بود که بنزدیک قومی مشهور باشد چنانک تصدیق بان که تسلسل محال است بنزدیک متکلمان و هر اهل علمی و صناعتی را مانند آن مشهورات باشد که نزدیک غیر ایشان باشد که مقبول نبود
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
جمع امور، کارها جمع امور، جمع الجمع امر: (صدر اعظم امورات لازمه مهمه را بخاکپای مبارک عرضه داشته) (از لایحه قانون مشیر الدوله صدر اعظم که بصحه ّ ناصرالدین شاه رسیده)
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست
نیاز حاجت آنچه که بدان محتاج باشند، اجبار الزام ناگزیری، امتناع انفکاک چیزیست از چیزی دیگر بر حسب حکم عقلی. بالجمله چون گویند نسبت حیوانیت بانسان ضروری است مراد این است که عقل حکم می کند که انفکاک حیوانیت از انسان محال است، هر گاه مقدمات برهان علمی یقینی بود و دایم باشد و متغیر نشود باید که ضروری باشد، ضرورت انواع دارد بداهت، آن چه که ما لابد انسان است در بقا، حقوق نفس. یا ضرورت شعری. عبارتست از مراعات وزن شعر که بر حسب ضرورت شاعر را باموری وا دارد که اجرای آن امور در نثر جایز نیست ولی در شعر رواست