معنی کدورات کدورات (کُ) جمع واژۀ کدوره. (ناظم الاطباء). تیرگیها: و کار آن ملک را از شوایب کدورات صافی گردانید. (جهانگشای جوینی). و رجوع به کدورت و کدوره شود لغت نامه دهخدا