جدول جو
جدول جو

معنی کهنکین - جستجوی لغت در جدول جو

کهنکین
(کَ)
به زبان محلی کرمانی به معنی مقنی و چاخو است. (حاشیۀ المضاف الی بدایع الازمان چ عباس اقبال ص 42). کاریزکن. چاه کن: آنچه از فروع و مرافق عمل دیوان کرمان یافت همه فنا کرد... یا به گل کار و کهنکین داد. (المضاف الی بدایع الازمان ایضاً ص 42). گفتند ما از پیران شنیده ایم که آفت شهر بم از رود آبارق است، اگر آوردن آن رود و در خندق شهر افکندن میسر گردد لابد دیوار خراب شود و شهر گشاده، پس فرمودند تا جملۀ بازیار و کهنکین حوالی بم و نرماشیر جمع کردند و از بیست فرسنگی رود آوردند و در خندق افکند... (تاریخ سلاجقۀ کرمان تألیف محمد بن ابراهیم). رجوع به کهن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کوچکین
تصویر کوچکین
کوچک ترین، اندک ترین
فرهنگ فارسی عمید
سانگیر، نظم و ترتیب، خوی طبیعی و ذاتی،
شایسته و آراسته، هر چیز مزین و آراسته و پیراسته، (ناظم الاطباء)، رجوع به سانگیر شود
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
کوچکترین و خردترین و کهترین. (ناظم الاطباء). کوچکترین. مقابل بزرگین. (فرهنگ فارسی معین) :
کوچکین رنجور بود و آن وسط
بر جنازه ی آن بزرگ آمد فقط.
مولوی (مثنوی).
متوفی شدن بزرگین از شهزادگان و آمدن برادر میانین به جنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود. (مثنوی مولوی نیکلسن ج 6 ص 541). آن پسر کوچکین با پدر گفت... (ترجمه دیاتسارون). آن پسر کوچکین هرچه بخش خود بود همه فراهم آورد و رفت. (ترجمه دیاتسارون ص 298)
لغت نامه دهخدا
(کُ دِ / دُ)
از قرای سغد است که در نیم فرسخی دبوسیه واقع شده است. (از معجم البلدان). از قرای دبوسیه از سغد سمرقند است. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
دهی از دهستان قاقازان است که در بخش ضیأآباد شهرستان قزوین واقع است و 1062 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(کِ)
درخت بزرگی از محصولات آمریکا که پوست آن را در طب مانند مقویات و جهت دفع تب بسیار استعمال می کنند و پوست این درخت را نیز کنکینا و پوست گنه گنه نیز نامند. (ناظم الاطباء). کینکینا کلمه اسپانیایی مأخوذ از زبان ساکنان کشور ’پرو’ از درختان بومی ’پرو’ و سرزمینهای اطراف آن است و مخصوصاً به واسطۀ کنین سرشاری که در پوست آن وجود دارد، در اندونزی کشت می شود. (از لاروس). و رجوع به کینین و گنه گنه در همین لغت نامه و کارآموزی داروسازی ص 188 شود
لغت نامه دهخدا
(کُ لِ دَ)
قصبۀ مرکز دهستان خرقان شرقی بخش آوج از شهرستان قزوین و در 24 هزارگزی خاور آوج واقع است. محلی کوهستانی و سردسیر است و 3703 سکنه دارد. آب آن از قنات و رود خانه کلنجین تأمین می شود و محصولش غلات و سیب زمینی و انگور و زردآلو و شغل مردم زراعت و جاجیم و جوراب بافی است و چند قلعۀ خرابۀ قدیمی دارد و امامزاده ای در وسط آبادی دیده می شود. این قصبه در قدیم مرکز خرقان بود و اکنون مرکز دهستان خرقان شرقی محسوب می شود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان زنجان است و 297 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سانکین
تصویر سانکین
نظم و ترتیب، شایسته و آراسته
فرهنگ لغت هوشیار
کوچکترین مقابل بزرگین: متوفی شدن بزرگین از شه زادگان و آمدن برادر میانین بجنازه برادر که آن کوچکین صاحب فراش بود. کوچکین رنجور بود و آن وسط بر جنازه آن بزرگ آمد فقط. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کهنزدن
تصویر کهنزدن
خمیازه کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
ریتمیک، موزون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
رخيمٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
Tuneful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
mélodieux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
мелодійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
ya melodi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
мелодичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melodiös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
سروں کا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
সুরেলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
멜로디가 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melodik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melodyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
メロディックな
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
מלודי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
संगीतात्मक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
merdu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melodieus
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melódico
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melodioso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
melódico
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
悦耳的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آهنگین
تصویر آهنگین
เสนาะหู
دیکشنری فارسی به تایلندی