- کنکور
- هم آهنگی، همکاری، مسابقه، رقابت
معنی کنکور - جستجوی لغت در جدول جو
- کنکور ((کُ))
- مسابقه، امتحان ورودی
- کنکور
- جلسۀ آزمون کتبی که داوطلبان برای ورود به دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی در آن شرکت می کنند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شمارنده
دستگاه مخصوص تعیین مصرف برق، آب، گاز و امثال آن ها، دستگاه شمارنده برای کمیّت های مختلف
جن، دیو، جنی
لاتینی تازی گشته شاهرخ کرکس آمریکایی
آلتی که مقدار مصرف برق، آب، گاز و غیره را در یک کارخانه یا یک موسسه تعیین کند
پارسی تازی گشته از کنگر سیب زمینی ترشی
رعد تندر: بلرزید صحرا و کوه و کنور تو گفتی که برق آتشی زد بطور. (علی فرقدی)
رعد، غرش ابر، برای مثال بلرزید صحرا و کوه از کنور / تو گفتی که برق آتشی زد به طور (فرقدی - لغتنامه - کنور)
جای ریختن آرد یا غله در خانه یا دکان که از خشت و گل یا تخته درست کنند، پرخو، کانور، کندوک، کندوله، کندو برای مثال از تو دارم هرچه در خانه خنور / وز تو دارم نیز گندم در کنور (رودکی - ۵۳۶)
فرانسوی همشیبی
فرانسوی همشیب