جدول جو
جدول جو

معنی کنسرو - جستجوی لغت در جدول جو

کنسرو
خوراک آماده که در قوطی سربستۀ فاقد هوا نگه داری می شود
تصویری از کنسرو
تصویر کنسرو
فرهنگ فارسی عمید
کنسرو
(کُ سِرْوْ)
مادۀ خوراکی که آن را به صورت استریلیزه در قوطی یا محفظه ای کاملاً مسدود نگهداری کنند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
کنسرو
ماده خوراکی که آن را بصورت استریلیزه در قوطی یا محفظه کاملاً مسدود نگهداری کنند
فرهنگ لغت هوشیار
کنسرو
((کُ س))
غذای آماده که در قوطی سربسته و فاقد هوا نگه داری می شود
تصویری از کنسرو
تصویر کنسرو
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کندرو
تصویر کندرو
(پسرانه)
از شخصیتهای شاهنامه، نام پیشکار ضحاک
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از کنسرت
تصویر کنسرت
اجرای یک یا چند اثر موسیقی در حضور گروهی از بینندگان و شنوندگان، محلی که چنین برنامه ای در آن اجرا می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
ویژگی انسان یا حیوانی که آهسته و آرام حرکت می کند
فرهنگ فارسی عمید
آهنگ موسیقی که برای یک ساز و همراهی آن با ارکستر سمفونیک ساخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید
ایتالیایی هموشک همراهی یک یا دو یا سه ساز که وظیفه اصلی را عهده دارند با ارکستر سمفونیک. کنسرنو با سمفونی فرقی چندان ندارد و دارای همان شکل سونات است. ساز هایی که اکنون معمولا در کنسرتو وظیفه تک نواز را بعهده میگیرند عبارتند از: پیانو ویولن قره نی چنگ وویولن سل. در کنسرتو قطعاتی بنام کادانس وجود دارد که ساز تک نواز (سولیست) بدون آنکه ارکستر وی را همراهی کند آنها را می نوازد و این بیشتر برای نشان دادن هنر نوازندگی و مهارت اوست. گاهی بجای ارکستر سمفونیک ممکن است ارکستر ساز های زهی یا بادی در کنسرتو با ساز تک نواز همراهی کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنسرت
تصویر کنسرت
هماهنگی صداها و سازها
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی اشنان، درختچه پیوند مریم و نوعی آلبالوی تلخ است که از دانه های آن جهت دفع کرمهای روده استفاده کنند محلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
آنکه در کارها کند رفتار کند، دیررو، آهسته رو
فرهنگ لغت هوشیار
کنسرو: ورود عمل کنسرو (در عهد ناصر الدین شاه قاجار) بنظارت خانه مبارکه و آن عبارتست از حفظ فواکه و بقول و خضراوات و امثالها بتخلیه محفظه از هوا و این صنعت در عهد خوانسالاری جناب مهدیقلی خان قاجار مجدالدوله بدار النظاره دولتی ورود نمود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنسرت
تصویر کنسرت
((کُ س))
برنامه موسیقی که با ارکستر در حضور جمعی نواخته شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
Slowmoving
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
à mouvement lent
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
ধীর গতিতে চলা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
เคลื่อนที่ช้า
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
느리게 움직이는
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
inayoenda polepole
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
yavaş hareket eden
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
遅い動き
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
缓慢移动的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
נע לזמן רב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
powoli poruszający się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
bergerak lambat
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
धीमा चलता हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
langzaam bewegend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
a movimento lento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
de movimiento lento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
повільно рухається
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
медленно движущийся
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
langsam bewegend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
de movimento lento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کندرو
تصویر کندرو
سست چلنے والا
دیکشنری فارسی به اردو