جدول جو
جدول جو

معنی کنسرت

کنسرت((کُ س))
برنامه موسیقی که با ارکستر در حضور جمعی نواخته شود
تصویری از کنسرت
تصویر کنسرت
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کنسرت

کنسرت

کنسرت
اجرای یک یا چند اثر موسیقی در حضور گروهی از بینندگان و شنوندگان، محلی که چنین برنامه ای در آن اجرا می شود
کنسرت
فرهنگ فارسی عمید

کنسرت

کنسرت
هم آهنگی صداهای ابزارهای موسیقی. هماهنگی صداها و سازها. (فرهنگ فارسی معین) ، قطعۀ موزیکال که با ارکستر نواخته شود. قطعه ای موسیقی که با ابزارهای مختلف موسیقی هماهنگ نواخته شود. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

کنسرو

کنسرو
خوراک آماده که در قوطی سربستۀ فاقد هوا نگه داری می شود
کنسرو
فرهنگ فارسی عمید

کنسرو

کنسرو
ماده خوراکی که آن را بصورت استریلیزه در قوطی یا محفظه کاملاً مسدود نگهداری کنند
فرهنگ لغت هوشیار

کنسرتو

کنسرتو
ایتالیایی هموشک همراهی یک یا دو یا سه ساز که وظیفه اصلی را عهده دارند با ارکستر سمفونیک. کنسرنو با سمفونی فرقی چندان ندارد و دارای همان شکل سونات است. ساز هایی که اکنون معمولا در کنسرتو وظیفه تک نواز را بعهده میگیرند عبارتند از: پیانو ویولن قره نی چنگ وویولن سل. در کنسرتو قطعاتی بنام کادانس وجود دارد که ساز تک نواز (سولیست) بدون آنکه ارکستر وی را همراهی کند آنها را می نوازد و این بیشتر برای نشان دادن هنر نوازندگی و مهارت اوست. گاهی بجای ارکستر سمفونیک ممکن است ارکستر ساز های زهی یا بادی در کنسرتو با ساز تک نواز همراهی کند
فرهنگ لغت هوشیار

کنسرو

کنسرو
غذای آماده که در قوطی سربسته و فاقد هوا نگه داری می شود
کنسرو
فرهنگ فارسی معین

کنسرتو

کنسرتو
آهنگ موسیقی که برای یک ساز و همراهی آن با ارکستر سمفونیک ساخته شده باشد
فرهنگ فارسی عمید