جدول جو
جدول جو

معنی کندگی - جستجوی لغت در جدول جو

کندگی
(کَ دَ / دِ)
حک و قلم زنی، تراشیدگی، کافتگی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
کندگی
حک و قلمزنی، تراشیدگی، کافتگی
تصویری از کندگی
تصویر کندگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژندگی
تصویر ژندگی
پارگی، کهنگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گندگی
تصویر گندگی
گنده بودن، درشتی، ستبری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آکندگی
تصویر آکندگی
انباشتگی، پری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گندگی
تصویر گندگی
بدبویی، بوی بد دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنندگی
تصویر کنندگی
کننده بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بندگی
تصویر بندگی
بنده بودن، عبادت، پرستش
فرهنگ فارسی عمید
(کَ دَ / دِ)
پری. انباشتگی. امتلاء معده. رودل، جمعیت، مقابل پراکندگی و تفرقه: روزگار چندان جمعیت و آکندگی را بتفرقه و پراکندگی رسانید. (تاریخ طبرستان).
- آکندگی بازو یا ران و جز آن، گوشتناکی او
لغت نامه دهخدا
(ژَ / ژُ کَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی ژکنده
لغت نامه دهخدا
(فَ / فِ کَ دَ / دِ)
افتادگی. (یادداشت مؤلف). افکنده بودن. رجوع به فکندن و فگندن شود
لغت نامه دهخدا
(مَ کَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی مکنده. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مکنده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گندگی
تصویر گندگی
سطبری، کلفتی، درشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنندگی
تصویر کنندگی
حالت و کیفیت کننده، فاعلیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کردگی
تصویر کردگی
فاعلیت، کنندگی، عاملیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژندگی
تصویر ژندگی
پاره گی، کهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
زندگانی یا زندگی نهانی حیات خفی
فرهنگ لغت هوشیار
حالت و کیفیت آکنده عمل آکنده، پری معده امتلا معده رودل، جمعیت مقابل پراکندگی تفرقه، گوشتناکی پرگوشتی: آکندگی بازو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندگی
تصویر بندگی
طاعت، عبادت، عبودیت، مملوکیت، رقیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بندگی
تصویر بندگی
((بَ دِ))
غلامی، بنده بودن، نوکری، عبودیت، اطاعت، فرمانبرداری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
((زِ دَ یا دِ))
زنده بودن، زیست، حیات، مدت عمر، وضع مالی، مال و منال
فرهنگ فارسی معین
امتلاء، انباشتگی، پری، جمعیت، پرگوشتی
متضاد: پراکندگی، خلاء
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
Life
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
vie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
жизнь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
Leben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
життя
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
życie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
生命的 , 生活
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
vida
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
vita
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
vida
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
leven
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
जीवन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زندگی
تصویر زندگی
kehidupan, hidup
دیکشنری فارسی به اندونزیایی