جدول جو
جدول جو

معنی کنجاو - جستجوی لغت در جدول جو

کنجاو
جساس، تفحص کننده، متفحص
تصویری از کنجاو
تصویر کنجاو
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنجکاو
تصویر کنجکاو
کسی که در جایی یا در امری تفحص و کاوش می کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنجار
تصویر کنجار
تفالۀ روغن گرفتۀ کنجد یا دانۀ دیگر که به عنوان خوراک دام مصرف می شود
فرهنگ فارسی عمید
آنکه کنجکاوی کند متفحص غوررس: روستایی شد در آخر سوی گاو گاو را میجست شب آن کنجکاو. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
کنجاره: بس پند پذیرفتم و این شعر بگفتم از من بدل خرما بس باشد کنجال. (ابوالعباس)
فرهنگ لغت هوشیار
نخاله و ثقل تخم کنجد و هر تخمی که روغن آنرا گرفته باشند: روغن و کنجاره بهم خوب نیست ایشان کنجاره و من روغنم. (ناصر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنجکاو
تصویر کنجکاو
((کُ))
کاوش کننده، جستجوکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنجال
تصویر کنجال
((کُ))
نخاله و ثفل تخم کنجد و هر تخمی که روغن آن را گرفته باشند، کنجار، کنجاره، کنجاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنجار
تصویر کنجار
((کُ))
نخاله و ثفل تخم کنجد و هر تخمی که روغن آن را گرفته باشند، کنجاره، کنجال، کنجاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنجکاو
تصویر کنجکاو
Curious, Intrigued, Inquisitive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
curioso, inquisitivo, intrigado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
neugierig, interessiert
دیکشنری فارسی به آلمانی
ciekawski, dociekliwy, zaintrygowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
любопытный , любознательный , заинтригованный
دیکشنری فارسی به روسی
допитливий , зацікавлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
curioso, inquisitivo, intrigado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
nieuwsgierig, geïntrigeerd
دیکشنری فارسی به هلندی
जिज्ञासु
دیکشنری فارسی به هندی
فتّاشٌ , جادٌّ , مبهوتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
호기심이 많은 , 호기심 많은 , 호기심이 있는
دیکشنری فارسی به کره ای
好奇な , 好奇心旺盛な , 興味を持った
دیکشنری فارسی به ژاپنی
mdadisi, mwenye shauku, na hamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ขี้สงสัย , ขี้สงสัย , อยากรู้อยากเห็น
دیکشنری فارسی به تایلندی
কৌতূহলী , কৌতূহলী , কৌতূহলী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تجسس کرنے والا , تجسس کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو