جدول جو
جدول جو

معنی کنترل - جستجوی لغت در جدول جو

کنترل
مهار، وارسی، در شمار آوردن
تصویری از کنترل
تصویر کنترل
فرهنگ واژه فارسی سره
کنترل
بازرسی، تحت مراقبت و نظارت داشتن، توانایی اداره و هدایت خود یا کسی، دستگاهی برای کنترل وسیلۀ برقی از راه دور، کنترل از راه دور
تصویری از کنترل
تصویر کنترل
فرهنگ فارسی عمید
کنترل
بازبین، وارسی، تشفیش، بازرسی
تصویری از کنترل
تصویر کنترل
فرهنگ لغت هوشیار
کنترل
((کُ تُ رُ))
جستجو، تفتیش
تصویری از کنترل
تصویر کنترل
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کنترلر
تصویر کنترلر
کسی که در راه آهن یا تماشاخانه بلیط ها را رسیدگی می کند، مامور کنترل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنتال
تصویر کنتال
کوته بالا
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی وارس، فرمانچیر مفتش ممیز. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
وا رسیدن، فرمان دادن، زیر فرمان گرفتن نظارت کردن تفتیش کردن، یا خود را کنترل کردن، نظارت داشتن عقل شخص بر احساسات و اعمال وی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنترل کردن
تصویر کنترل کردن
Control, Rein
دیکشنری فارسی به انگلیسی
kontrollieren, Zügel anziehen
دیکشنری فارسی به آلمانی
kontrolować, trzymać w ryzach
دیکشنری فارسی به لهستانی
контролировать , вожжи
دیکشنری فارسی به روسی
контролювати , утримувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
नियंत्रित करना , लगाम लगाना
دیکشنری فارسی به هندی
سطر , يحتفظ بالحبل
دیکشنری فارسی به عربی